مثل سمولينا براي ماکاروني

0

تصور ما از واژه داستان آن چيزي نيست که در داستان يک برند اتفاق مي‌افتد. داستان‌ها آميزه‌اي از ماجراها، خيالات و ساخته‌وپرداخته‌هاي ذهن آفرينندگانشان هستند،

حال آنکه داستان يک برند روايتي واقعي از ايده‌هاي ذهني خلاق است که تحقق بخشيده شده و در دنياي ما جريان دارد. ايده يک برند شايد روزگاري روياي يک کارآفرين بوده، اما امروز واقعيتي است که به موفقيت دست يافته و در جهان ما زندگي مي‌کند. پس برندها فارغ از اينکه از چه بستري برخاسته باشند، روايتي دارند که هويت آن‌ها را مي‌سازد. هويتي که گاهي در يک جامعه بومي معنا پيدا مي‌کند و گاه فراتر رفته و در بازار جهاني زبانزد مي‌شود.

يکي از برندهاي بومي که امروز نامش براي همه ما آشناست، در قفسه‌هاي تمام سوپرمارکت‌ها و فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي به چشم مي‌خورد و پايش به سبد خوراکي بسياري از ما باز شده، زر ماکارون است. برندي آنچنان موفق که جايگاه کارآفرين برتر سال ۹۱ را براي سازنده‌اش به ارمغان آورد. شايد نام مرتضي سلطاني، خالق زرماکارون، براي ما شناخته‌شده نباشد، اما همين که او برندي موفق در بازار خوردني‌هاي ايراني خلق کرده و آوازه‌اش را در تمام جغرافياي ايران گسترده، براي نوشتن داستان برند او کفايت مي‌کند.

بي‌شک به دنيا آمدن برندي به نام زرماکارون بيش از هرچيز مديون ذهني است که آن را خلق کرده است. ذهني که روزگار کودکي‌اش در فقر و بي‌مهري گذشت و در کنار ۱۰ فرزند ديگر خانواده، طعم روزهاي سخت را مزه‌مزه کرد. سلطاني درباره ايام ناگوار کودکي‌اش مي‌گويد: «من امروز با افتخار از روزهاي سياهي که پشت سر گذاشته‌ام ياد مي‌کنم. چون معتقدم اگر بتوان در چنين شرايط سختي، شرافت و عزت‌نفس را حفظ کرد و با تازيانه‌هاي بي‌رحم زندگي، خود را براي آينده‌اي روشن آماده کرد، مي‌توان از آن دوران با سربلندي ياد کرد.»

 زرماکارون از تولد تا امروز

زرماکارون تنها يکي از پنج شرکت حقوقي گروه صنعتي زر است که سلطاني بنيان نهاده و باور دارد که هيچ کسب‌وکاري به اندازه توليد براي صنعت و اقتصاد کشور ضروري نيست. او درباره حمايت از توليد داخلي مي‌گويد: «در کشور ما طلوع نخبگان کسب‌وکار خلاق به‌ظاهر وضعيت خوبي دارد. جوانان با ايده‌هاي خلاق وارد بازار مي‌شوند، اما جامعه ما توان اين را دارد که به‌سرعت نخبگان را به غروب بکشاند.

در حالي که نبايد در پس آن طلوع باشکوه، چنين غروب‌هاي مکرر و بي‌مهري وجود داشته باشد. ايران بايد غروب نخبگان صنعتي و سرمايه‌گذارانش را به تعويق بيندازد.»

اولين کارخانه گروه صنعتي زرماکارون، کارخانه آرد بود که در سال ۷۲ تاسيس شد. سلطاني اولين آسياب‌هاي آرد را در قالب صنعتي از آلمان وارد کشور کرد، در حالي که سرمايه چنداني نداشت و تنها با کمي مطالعه درباره اين حوزه دريافت که تکنولوژي آسياب‌ها چندان پيچيده نيست. به آلمان رفت و ماشين‌هاي قديمي و دسته دوم يک کارخانه آردسازي را با قيمتي ارزان خريداري کرد. او توانست با توليد آرد سمولينا از گندم داخلي، وارد عرصه توليد ماکاروني شود و محصولي نو به بازار ايران بيفزايد. هرچند ماکاروني پيش از آن در کشور توليد مي‌شد، اما کيفيت پايين اين محصول، آن را تبديل به يک ماده غذايي کم‌مصرف و بي‌اقبال کرده بود.

سلطاني محصولي را وارد بازار کرد که خانواده‌هاي ايراني از آن استقبال کردند و ضمانت ادامه کار براي او فراهم شد. هرچند به گفته خودش «ايران تنها يک درصد بازار جهاني مصرف پاستا و ماکاروني را ساخته و ۹۹ درصد ديگر پشت مرزهاي ما به سر مي‌برند و توليدي موفق است که به دنبال معرفي خود به بازار جهاني مصرف‌کننده باشد.»

زرماکارون برندي است که به گفته آفريننده‌اش به دور از پول و پارتي، راهش را به دنياي توليد باز و پيشرفت کرده است.

زماني که آرد يارانه‌اي در کشور توزيع مي‌شد و ارزان و در دسترس بودن آن موجب عدم پيشرفت توليد ماکاروني شده بود، زرماکارون با حذف خريد آرد يارانه‌اي، گامي نو در توليد ماکاروني برداشت و اين محصول را در قالبي ديگر به کشور عرضه کرد. سلطاني يکي از عوامل موفقيت‌اش گروه زر تا امروز را، ارزشمندي کار گروهي در آن مي‌داند و در اين باره مي‌گويد: «من باور دارم که مديريت قائم به فرد نيست، بلکه متعلق به گروه است. اگر روزي من در اين دنيا نباشم، همچنان برنامه‌هاي گروه صنعتي زر ادامه خواهند داشت. توليدات زر تنها مخلوق من نيستند که با نبودنم از بين بروند، آن‌ها محصول ذهن جمعي هستند. در کار گروهي توليدي، امکان تفويض اختيار وجود دارد، به اين ترتيب روند توليد ادامه مي‌يابد و حياتش به اين سادگي‌ها متوقف نمي‌شود.»

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.