تنها راه ما حمله به بازار سنتی

سرمقاله 106 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

0

ما استارتاپی‌ها کاری به سیاست نداریم و کارمان را می‌کنیم. اما سیاست با ما کار دارد و نمی‌گذارد کارمان را بکنیم. از این رو باید بدانیم درپس این اتفاقات سیاسی موقعیت ما چه خواهد شد و با چه تکانه‌هایی مواجهیم؟ اگر این ماجرا به یک‌سال انجامید، چه کنیم و اگر سال‌ها طول کشید، چه سرانجامی خواهیم داشت؟

سرنوشت ما چه خواهد شد. همه صنف‌ها در مورد وضعیت سیاسی، اقتصادی کشور و آینده صنعتشان تحلیلی دارند. تحلیل ما از آینده اکوسیستم استارتاپی ایران چیست و راه برون‌رفت از مشکلات کدام است.

نخستین گام در این مسیر، درک محتوا و مضمون رخدادها در نقطه‌ای است که در آن ایستاده‌ایم. در چه شرایطی قرار داریم و به کجا می‌رویم؟

از یک سو با تهدید ترامپ مواجه هستیم؛ تهدیدی جدی، ویرانگر، سادیستی و خبیثانه. از سوی دیگر شاهد مقاومت و ایستادگی شدید جمهوری اسلامی ایران در مقابل این تحریم‌های یکجانبه خواهیم بود. مقاومتی که در حمله عراق به ایران به ۸ سال ایستادگی در مقابل جنگ و تحریم انجامید.

مواجهه جدید دو پیامد را برای ایران در پی خواهد داشت؛ جنگ یا مذاکره. شرایط سیاسی واقتصادی داخلی ایران و آمریکا، همچنین شرایط جهان نشان از آن دارد که در این زور‌آزمایی بزرگ، جنگ آخرین ‌گزینه طرفین است. چرا‌که عواقب خطرناکی برای دو کشور، منطقه و جهان در پی دارد.

آنچه می‌ماند، گزینه مذاکره است. گزینه‌ای که در شرایط فعلی و با رجزخوانی‌های سیاسی غیر‌ممکن به نظر می‌رسد اما جریان‌ها و تحولات‌ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و فشار عقل‌جمعی باعث خواهد شد سرانجام طرفین پشت میزهای مذاکره بنشینند.

تاریخ سیاسی ایران پس از انقلاب نشان می‌دهد که رسیدن به این نقطه همیشه در دقایق وقت اضافه بازی یا حتی در دو‌نیمه ۱۵ دقیقه آخر بازی به سرانجام خواهد رسید. رجوع به تجربه تاریخی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پذیرش برجام، گواه این مدعاست.

در فوتبال بازی ۹۰ دقیقه است اما در سیاست لانگ‌ترم و با یک پایان باز رنج‌آور مواجه هستیم. شاید رسیدن به یک توافق دو‌طرفه یک‌سال، دوسال یا چند سال طول بکشد.

ما استارتاپی‌ها کاری به سیاست نداریم و کارمان را می‌کنیم. اما سیاست با ما کار دارد و نمی‌گذارد کارمان را بکنیم. از این رو باید بدانیم درپس این اتفاقات سیاسی موقعیت ما چه خواهد شد و با چه تکانه‌هایی مواجهیم. اگر این ماجرا به یک‌سال انجامید، چه کنیم و اگر سال‌ها طول کشید، چه سرانجامی خواهیم داشت.

ترسیم وضعیت بخش‌های مختلف اکوسیستم در این دوره سخت می‌تواند اندکی به درک موضوع و نقطه ایستایی‌مان کمک کند. اینکه بدانیم در این دوره به‌شدت سخت برای استارتاپ‌های مختلف چه اتفاقاتی خواهد افتاد.

Seed stage استارتاپ‌های کوچک یا بذری‌

در این مرحله استارتاپ‌ها پس از پشت سرگذاشتن Pre-stage (‌مرحله ایده یا پیش‌بذری) با یک تیم چند‌نفره در یک مکان کوچک اختصاصی یا در فضاهای اشتراکی ‌و با هزینه کم در حال راه‌اندازی استارتاپ‌شان هستند و هنوز هم در حال رصد بازار و ایده که آیا موفق خواهند شد یا نه‌.

آنچه در این مرحله و در شرایط حاد آینده اقتصادی کشور بیش از پول و امکانات به این استارتاپ‌ها ‌و تیم‌هایشان کمک خواهد کرد، امید است. استارتاپ‌های بذری نیاز مبرم به تمرین جمعی برای تولید امید دارند.

اگر در این مرحله هستید و در تیم‌هایتان روی تیم‌سازی تمرکز کرده‌اید، برای فروش، مارکتینگ، سئو و… برنامه‌ریزی می‌کنید، از امروز خودتان را آماده کنید که به تیم‌تان آموزش دهید و شرایطی را پیش بیاورید که امید تولید کنند. آنچه استارتاپ شما را در این مرحله می‌خشکاند، ناامیدی بنیانگذار و تیم است.

هم‌ تیمی‌ها ‌هم ‌به این نکته توجه داشته باشند، همیشه نباید منتظر بنیانگذار باشید. شما هم به مدیر مجموعه کمک کنید که روحیه داشته باشد و با امید جلو برود. استارتاپ‌هایی خودشان را به فردای مذاکره یا مرحله دیگر برای جذب سرمایه خواهند رساند که امیدوارانه و البته با رعایت قواعد علم استارتاپی جلو بروند.

در این مرحله سعی کنید با حداقل نیرو ادامه دهید یا هم‌تیمی‌هایی را پیدا کنید که انتظار مالی زیادی ندارند یا اینکه به مقداری از سهام و دستمزد کمتر راضی باشند.

در این دوره بیشتر به بوت‌استرپ فکر کنید تا جذب سرمایه. اگر دفتر اختصاصی، منشی و آبدارچی دارید، تجدید‌نظر جدی کرده و حتی دفاترتان را تعطیل و به فضاهای اشتراکی کوچ کنید. تیم کوچک، هزینه کم، خلاقیت و امید، نیاز این مرحله است.

Mid-stage استارتاپ‌های متوسط یا میانی

استارتاپ‌های این مرحله کار سخت‌تری دارند؛ نه آنقدر بزرگ شده‌اند که حاشیه امن داشته باشند و نه آنقدر کوچک هستند که با هزینه و نیروی کمتر رشد کنند.

در این مرحله که استارتاپ تازه جان گرفته و به توسعه بازار و محصول، رشد شتابان، تقویت تیم و به تبع آن به توسعه فیزیکی می‌اندیشد، رکود اقتصادی، کاهش درآمدها، افزایش هزینه‌ها و دستمزدها خطرهایی است که آنها را تهدید می‌کند.

این دسته از استارتاپ‌ها دو گزینه پیش رو دارند؛ کاهش هزینه‌ها و ریاضت اقتصادی، تعدیل نیرو… اما یادمان باشد ما بیزینس سنتی نیستیم که به سود و زیان بیندیشیم.

استارتاپی که رشد نکند، استارتاپ نیست. از این رو راه‌حل دوم توسعه هوشمند، بهترین راه برون‌رفت در شرایط فعلی است.

هنر ما گرفتن سهم بیشتر از بازار است. به جای تعدیل و نابود‌کردن ناامیدانه آنچه ساخته‌ایم، باید به فکر توسعه و گرفتن سهم بیشتر برای زنده‌ماندن باشیم.

در این کارزار سخت با ترس نمی‌شود موفق شد؛ بهترین راه حمله به بازار است. باید فکر کنیم مثلا ۱۰ تیر داریم و نیاز به ۱۰ نیرویی که تیرها را دقیق به هدف بزنند.

برای هر حوزه نیاز است که یک فرد توانمند با‌تجربه و متخصص انتخاب کنیم و کار را پیش ببریم. کاهش نیرو اگرچه منطقی به نظر می‌رسد اما به معنای توقف رشد و مرگ است.

استارتاپ‌هایی که در این مرحله تیم کمتری داشته و لجستیک زیادی ندارند، به آنها نیز توصیه می‌شود به سمت استقرار در فضاهای اشتراکی بروند.

نکته آخر شما نیاز به خلاقیت، برنامه‌ریزی هوشمند، توسعه بیشتر، تقویت تیم، فروش بیشتر و گرفتن سهم بیشتر از بازار و در نهایت امید بسیار دارید. تولید و پمپاژ امید و رشد بیشتر کلید اصلی است.

Growth stage استارتاپ‌های بزرگ

درصد کمی از استارتاپ‌های کشورمان در این مرحله قرار دارند. هر کدام از آنها پلیرهای اصلی در حوزه‌های خودشان هستند. استارتاپ‌ها یا شرکت‌هایی که روزی استارتاپ بودند به دلیل ساختار قوی و شکل گرفته‌، منابع مالی و برخورداری از تیم‌های متعدد و هوشمند و سهم قابل توجه از بازار، مشکلات کمتری به نسبت مراحل قبل دارند.

آنچه آنها را تهدید می‌کند عدم جذب سرمایه کلان برای راندهای بعدی، وضع قوانین دست‌و‌پا گیر جدید در شرایط اضطراری  و کاهش درآمد حاصل از رکود اقتصادی در کشور خواهد بود.

در این بخش دل‌خوش‌کردن به جذب سرمایه خارجی بیهوده است. بایستی مذاکره با سرمایه‌گذاران سنتی برای جذب سرمایه داخلی از همین حالا شروع شود.

از طرفی معتقدم هر سه دسته Seed stage استارتاپ‌های بذری‌، Mid-stage استارتاپ‌های میانی‌ و Growth stage استارتاپ‌های بزرگ و آنچه که اکوسیستم استارتاپی ایران را در این شرایط سخت نجات خواهد داد، مزیت رقابتی در مقایسه با بازار سنتی است؛ بازاری  که در کشاکش تحریم‌ها وا‌خواهد داد و این فرصت بزرگی برای استارتاپ‌های ایران است که سهم بیشتری را از اقتصاد سنتی نصیب خود کنند.

از این رو حمله به بازار سنتی تنها راه برون‌رفت ما در شرایط سخت است و حتی به توسعه اکوسیستم استارتاپی خواهد انجامید؛ به‌خصوص مزیت رقابتی در قیمت پایین خدمات‌رسانی یا محصول.

دیگر بازیگران زیست بوم

دولت‌، مجلس و تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران حکومتی:

دولت و دیگر مسئولان در این روزگار سخت پیش رو تا می‌توانند باید موانع کسب‌و‌کار را بیش از پیش از جلوی پای استارتاپ‌ها بردارند. استارتاپ‌ها می‌توانند موج امید را در بین جوانان کشور بیدار کنند و حمایت از استارتاپ‌ها بهترین راه برای شکوفایی اقتصاد داخلی است.

آنچه تا به امروز بخش‌های مختلف دولتی و قانونگذاری و…انجام  داده‌اند اگر هم بگوییم خوب است اما برای روزهای سخت پیش رو کافی نیست. با بیانیه‌دادن، مشکلات حل نمی‌شود؛ باید طرح و لایحه آماده شود تا فضا برای فعالیت و ‌کسب‌و‌کار استارتاپ‌ها در شرایط سخت بیش از پیش مهیا شود.

از طرفی به مانند پناهگاه‌های دوران جنگ، در این جنگ اقتصادی بزرگ، استارتاپ‌ها نیاز به امکانات دارند. یکی از این امکانات ایجاد فضاهای اشتراکی بزرگ برای حضور استارتاپ‌ها در جهت کاهش هزینه‌ها خواهد بود.

از طرفی مشارکت در برگزاری دوره‌های آموزشی برای تقویت تیم‌ها می‌تواند کمک بزرگی کند. دیگر آنکه همه شهرهای ایران نیاز به ایونت‌های انگیزشی و امید‌بخش دارند. اکوسیستم کارآفرین و استارتاپ ایران نیازمند نهضتی امیدبخش است.

صندوق‌های سرمایه‌گذاری:

موسسان و هیات مدیره صندوق‌های سرمایه‌گذاری باید تکلیفشان را با خودشان و اکوسیستم مشخص کنند. درغیر این‌صورت به‌زودی از بین خواهند رفت. اگر بازار مسکن و دلار و سکه … وسوسه‌شان کرده، بهتراست همین حالا خروج کنند تا تکلیف این جوان‌ها با آنها مشخص شود و آنها هم به کاسبی خودشان برسند.

اما اگر می‌خواهند بمانند، ماندن با گاوصندوق‌های پر از پول ولی مهر‌وموم‌شده هم خیانت به خودشان، سرمایه‌گذارانشان، مردم، کشور و هم خیانت به جوانان استارتاپی است. اگر مبنایشان ماندن است باید در این شرایط سخت سرمایه‌گذاری بیشتری انجام دهند و با تزریق پول و امید به جوانان نگذارند موتور محرک اقتصادی استارتاپ‌ها بخوابد.

کافی است به اطرافشان نگاه کنند خواهند دید که چگونه ماهی‌های قرمز از تنگ بیرون افتاده‌اند و به‌خاطر نداشتن سرمایه جان می‌دهند. وی‌سی یعنی ریسک‌‌پذیر و صندوق‌هایی که امروز ریسک بزرگ‌تری کنند، بر‌خلاف آنچه می‌اندیشند، نتیجه درخشانی در انتظارشان است.

حرف آخر:

به قول دکتر جواد کاشی، جنبشی که از استیصال و یأس جمعی انرژی کسب می‌کند، اصولا به زندگی و تداوم آن نمی‌اندیشد؛ برای ویرانی آمده است و همه چیز را بر سر همه خراب خواهد کرد. ما منطق تولید و پاسداری از امید را نمی‌دانیم‌، اما نیازمند تمرین جمعی برای تولید امید هستیم.

درماه‌های آینده بازار سنتی مزیت رقابتی در قیمت و کیفیت خدمات را بیش از پیش از دست خواهد داد. برای بقا تنها راه ما امیدوارانه حمله به این بازار بزرگ و گرفتن سهم بیشتر و خدمات ارزان و با کیفیت به مردم شریف ایران است.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.