برای ورود به قلمرو وب‌۳ باید از دروازه بلاکچین گذشت

0

بلاکچین یا زنجیره بلوک یکی از ۱۰ روند تاثیرگذار فناوری در جهان امروز است. درون‌ها، بیگ‌دیتا، واقعیت افزوده، چاپ سه‌بعدی، واقعیت مجازی، هوش مصنوعی، ربات‌ها، اینترنت اشیا و ژنتیک در حال تغییر جهان ما هستند و بلاکچین هم در کنار این روندهای فناوری قرار گرفته است. شاید اغراق باشد اما از نظر من این فناوری انقلابی‌تر از تمام روندهای دیگر است و در صورتی که بتواند به وعده‌هایی که داده جامه عمل بپوشاند، ما وارد دنیای متفاوتی با آنچه که تا امروز تجربه کرده‌ایم، خواهیم شد. زنجیره بلوک با این وعده به میدان آمده است که هر جایی که اعتماد بین انسان‌ها وجود ندارد و نهاد سومی این اعتماد را برقرار می‌کند، به جای آن نهاد بنشیند و جلوی تمرکز را بگیرد. بلاکچین قرار است سیستم‌های متمرکز را به حاشیه رانده و سیستم‌های غیرمتمرکز و در بهترین حالت سیستم‌های توزیع‌شده را جایگزین آنها کند. بلاکچین قرار است به شفافیت بیشتر کمک کند و در نهایت احتمالا می‌تواند نوید دموکراسی و تقسیم قدرت عادلانه‌تری باشد. بلاکچین در حوزه‌هایی مانند پول دیجیتال، قراردادهای هوشمند، اوراق بهادار و ثبت و نگهداری سوابق حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و تا امروزهم کاربردهایی در زمینه حسابداری، تسویه و تصفیه، تجارت و دلالی، ارز دیجیتال، اینترنت اشیا، مدیریت زنجیره تامین، دولت الکترونیکی، حفاظت از داده‌ها و امنیت، هویت دیجیتال، دارایی و قراردادهای هوشمند یافته است. با وجود دستاوردهای متعددی که بلاکچین داشته است، با این حال در ایران این تصور اشتباه وجود دارد که بلاکچین در ارزهای رمزنگاری شده خلاصه شده و ارزهای رمزنگاری شده هم یعنی بیت‌کوین. این در حالی است که این کوچک دیدن زنجیره بلوک صرفا تخفیف این فناوری به سطح درک محدود ماست و ندیدن همه فرصت‌هایی که این فناوری پیش روی ما قرار داده است. حتی در تمام صحبت‌هایی که مدیران دولتی برای حمایت از این فناوری بر زبان رانده‌اند، بیشتر بر کاربردهای این فناوری در زمینه ارزهای دیجیتالی تمرکز شده است. با اینکه بسیاری از مدیران از خوبی‌های این فناوری گفته‌اند، اما هنوز دستاورد قابل اشاره‌ای در ساختارهای دولتی ایران نداشته‌ایم و بیشتر به حرف اکتفا کرده‌ایم. اگر وب‌ ۱.۰ وب یک‌طرفه بود و وب‌ ۲.۰ وب تعاملی، بلاکچین ما را وارد عصر وب‌‌۳.۰ یا وب ارزش خواهد کرد. اگر امروز با آسیب‌های عدم مدیریت به‌موقع وب ۲.۰ دست و پنجه نرم می‌کنیم، دیرزمانی نخواهد بود که مجبور شویم با مشکلات و چالش‌های تصمیم‌های دیرهنگام برای مدیریت وب ۳.۰ روبه‌رو شویم. در این فضا کسب‌وکارها و استارتاپ‌هایی هم که می‌خواهند در این زمینه فعالیت کنند با فضایی مبهم و تاریک روبه‌رو هستند که همین موضوع کار کردن را برای آنها سخت و دشوار می‌گرداند. برخی ممکن است تصور کنند که بلاکچین موضوعی لوکس است در حالی که باید به این واقعیت توجه کرد که پردازش تراکنش‌های آنلاین در ایران هزینه‌ای بیش از ۹ هزار میلیارد تومان بر گرده بانک‌های کشور تحمیل می‌کند و دانستن این نکته که ۱۰ بانک بورسی ایران در سال گذشته بیش از ۱۷ هزار میلیارد تومان ضرر کرده‌اند ما را به این می‌رساند که بلاکچین نه‌تنها کالایی لوکس نیست که همین امروز هم داریم هزینه تصمیم‌های دیرهنگام خود را پرداخت می‌کنیم. اینکه انتظار داشته باشیم مردم ایران مانند جایی مثل استونی شروع به استفاده هوشمندانه و مستمر از فناوری کنند، شاید رویایی دور و دراز باشد اما چرا نباید انتظار داشته باشیم که ساختارهای نسبتا تنبل حاکمیتی زمان را آسان از دست ندهند. با اینکه بیت‌کوین در سال ۲۰۰۸ معرفی شد اما ایده بلاکچین به سال‌های دهه ۸۰ میلادی باز‌می‌گردد و در دهه ۹۰ هم دستاوردهایی در این زمینه وجود داشته است. به عبارتی برخلاف تصور ما درباره فناوری صحبت نمی‌کنیم که همین چند سال اخیر خلق شده باشد منتها حتی یک مستند قانونی و حقوقی از نهادهای حاکمیتی و دولتی در این زمینه نمی‌توان یافت. این را مقایسه کنید با تلاش‌های پایان‌ناپذیر کشورهایی مانند روسیه، چین، فرانسه، آمریکا و انگلیس که مدام در حال انتشار مستندهای ارزیابی در زمینه این فناوری هستند. یک راه ساده این است که از روی دست این کشورها نگاه کنیم ولی ایرادی که به تمام کپی‌کارها وارد است، اینجا هم وجود دارد و آن اینکه این کشورها در حال حل‌کردن مسئله در راستای منافع ملی خودشان هستند که لزوما با آنچه که ما انتظار داریم، هم‌خوان نیست. پیش از این مجمع جهانی اقتصاد پیش‌بینی کرده بود که تا چند سال آینده ۱۰ درصد تولید ناخالص جهان از طریق بلاکچین ذخیره و مدیریت می‌شود و کریستین لاگارد رئیس صندوق بین‌المللی پول هم هشدارهایی برای توجه به این فناوری داده بود. هنوز هیچ مستند جدی در این زمینه منتشر نشده ‌و تا زمانی که هزاران برگ سند و کاغذ در این زمینه تولید نشود، ما در حال قدم‌زدن در یک مسیر تاریک هستیم.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.