آیه یاس نخوانید

0

با اینکه «دایان وان فارستنبرگ» برای بسیاری نام‌آشنا نیست، برند لباسی که طراحی کرده شهرتی جهانی دارد. امروز دایان وان تنها بنیان‌گذار برند DVF نیست، او کارآفرینی برجسته، خیر و فعال زنان در آمریکاست. با این‌حال، برای رسیدن به موفقیت همان دشواری‌هایی را گذرانده که بسیاری زنان با آن مواجه می‌شود. برای دیده شدن خلاقیتش، نامهربانی‌های زندگی را تحمل کرده و از زمین خوردن‌ها جا نزده است. این طراح لباس بلژیکی، که برند خود را به شکل حرفه‌ای در آمریکا راه‌اندازی کرده، از سال ۱۹۷۰ مشغول طراحی لباس شد. هرچند شمار طراحان لباس در دنیای مد، از عدد خارج است، دایان در میان آنها به خاطر طراحی پیراهن‌های مدرن زنانه در قالب کیمونو معروف شده است. طراحی‌هایی که به کاخ سفید هم راه یافتند و یکی از مدل‌های محبوب میشل اوباما در مراسم‌های رسمی شدند.

او تاکنون تمام جوایز جهانی برندش را به خیریه‌های زنان و کودکان اهدا کرده و دراین‌باره می‌گوید: «زنان باید الهام‌بخش یکدیگر باشند و بگیرند با وجود تبعیض‌ها همواره امکان رشد و جلو رفتن وجود دارد.» دایان در «جشنواره سالانه زنان کارآفرین» سخنرانی کرده و از شکست‌های شخصی و نامهربانی‌های زندگی در مسیر کارآفرینی‌اش گفته است: «زنان قبل از هرچیز باید به خودشان اعتماد کنند. خود را بشناسند و بدانند که برای پیشرفت به دیگری نیاز ندارند. باید تکیه‌گاه‌های امن و محکم را کنار بگذارند و روی پای خود بایستند. تنها چاره‌جو و نجات‌دهنده انسان در روزگار سخت، خود فرد است. دیگران انضمام‌هایی به زندگی شما هستند، نه واجبات آن.»

دایان که در بیست‌سالگی برای اولین‌بار به طراحی لباس پرداخته، به علت مخالفت‌های همسرش با طراح شدن، تن به جدایی از او داده و در روزهای شروع کار ناملایمت‌های بسیاری دیده. او می‌گوید: «به گمانم من به‌عنوان زنی بیست و چندساله، که در دهه ۷۰ به موفقیت دست یافته، موردی عجیب و کمیاب محسوب می‌شدم. ما زنان آن روزها عادت به موفقیت نداشتیم. اگر در روزگار جوانی به سعادت رسیده‌اید، بدانید که نامهربانی‌های زندگی در راه‌اند و شما را رها نمی‌کنند. زمانی که من پا به آمریکا گذاشتم، کوله‌باری تجربه و موفقیت با خودم آورده بودم، اما طراحی‌هایم به مذاق آمریکایی‌ها خوش نیامد و بعد از خرج تمام سرمایه‌ام در شوهای مد نیویورک، ناامید و شکست‌خورده به اروپا بازگشتم. اما رویایم را رها نکردم. قلبم به کاری که می‌کردم ایمان داشت، عاشق طراحی لباس بودم، پس ادامه دادم و پیش رفتم.»

خانواده دایان باور داشتند که او در دنیای مد جایی نخواهد داشت، چراکه او در رشته اقتصاد درس خوانده بود و اینکه لباس‌هایش را خودش می‌دوخت، دلیلی منطقی برای طراح شدنش نبود. اما با وجود مخالفت‌ها او تصمیم گرفت بزرگ‌ترین علاقه زندگی‌اش که طراحی لباس‌های منحصربه‌فرد و خلاق بود را پیش بگیرد. «درست است که هر آدمی به شیوه خودش با شکست مواجه می‌شود، اما شکست تجربه‌ای عمومی و متعلق به همگان است. کسی که در راه کارآفرینی و دنبال کردن ایده‌اش شکست نخورده، زندگی را به طور کامل تجربه نکرده است. زمانی که من وارد دنیای مد شدم، رقبایی داشتم که هرگز خودم را اندازه بازی با آنها نمی‌دیدم. رقبایی که با تمام زوایای طراحی و بازار مد آشنا بودند و من در اولین مواجهه‌ام با دنیای مد آمریکا در برابر آنها شکست خوردم. می‌توانستم در روزگاری که در آستانه ورشکستگی بودم، همه‌چیز را رها کنم و دنبال کار دیگری بروم. اما به جای آیه یاس خواندن، خودم را ترمیم کردم. زمانی که برای بار دوم به آمریکا بازگشتم، هیچ‌کس باور نمی‌کرد این‌ها طراحی‌های من باشند. باور دارم که هر انسانی می‌تواند حتی در اوج سختی خودش را از نو بسازد، در ناامیدی غوطه‌ور نشود و روی شکست را کم کند.»

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.