عرضه اولین محصول بلاکچین ایران

مصطفی نقی‌پورفر، مدیر آزمایشگاه بلاکچین خانه نوآوری می‌گوید تا آخر سال 96 محقق خواهد شد

0

مصطفی نقی‌پورفر را در اکوسیستم استارتاپی بیشتر با برند فناپ می‌شناسند اما او هم پیش از فناپ و هم این روزها که در خانه نوآوری در حال کار روی مفهوم و تکنولوژی بلاک‌چین است، همیشه با این اکوسیستم پیوندهایش را حفظ کرده است.

اصالتا آذری است و متولد تهران. کارشناسی مخابرات دانشگاه شریف و کارشناسی ارشد مخابرات دانشگاه تربیت مدرس بخشی از روزمه تحصیلات دانشگاهی اوست. از سال ۷۱ در بخش خصوصی مشغول به کار شده و می‌گوید سال ۷۶ نخستین «استارتاپ» خودش را تاسیس کرده که نتیجه‌اش شکست بوده.

مصطفی نقی‌پورفر را در اکوسیستم استارتاپی بیشتر با برند فناپ می‌شناسند اما او هم پیش از فناپ و هم این روزها که در خانه نوآوری در حال کار روی مفهوم و تکنولوژی بلاک‌چین است، همیشه با این اکوسیستم پیوندهایش را حفظ کرده است.

  • بلاکچین یک مفهوم است یا تکنولوژی؟ مفهومی متعلق به حال که قرار است در آینده تبدیل به تکنولوژی ‌شود تا از محصولات آن استفاده کنیم؟ 

بلاکچین یا زنجیره بلوک، یک فناوری است، ولی در پس آن مفهومی نشسته که این فناوری را به جلو می‌راند. در پس فناوری بلاکچین، توافق و تراضی جمعی وجود دارد. رخداد خوب این است که در بلاکچین، توافق و تراضی جمعی برای نخستین‌بار در دنیا پیاده‌سازی شد بی‌آنکه نیاز به دخالت انسان داشته باشد. من کل هنر این فناوری را همین توافق جمعی می‌دانم. البته توافق و تراضی جمعی تعبیر من است.

این فناوری از سال ۱۹۹۱ میلادی مطرح شد. مبنای اصلی آن بر ریاضیات و برنامه‌نویسی است. اینکه چگونه می‌شود تصمیم‌گیری‌ها به صورت غیرمتمرکز باشد. هنگامی که به سوی فناوری‌های آینده می‌رویم و تعداد دیوایس‌ها، روبات‌ها و دستگاه‌های متصل به اینترنت زیاد می‌شود، هوش مصنوعی موضوعی جدی می‌شود و احتمالا تصمیم‌گیری‌های متمرکز چندان کارا نباشند. تا سوم ژانویه ۲۰۰۹، بیت‌کوین به عنوان نخستین نمود فناوری بلاکچین، در حد تحقیق و توسعه بود و کسی آن را جدی نمی‌گرفت.

بلاکچین به تمام معنا فناوری است و مهندسی موضوع  در آن خیلی جدی اتفاق افتاده است. از ریاضیات استفاده می‌کند ولی اگر به صورت ریاضی به آن نگاه کنیم، نباید تا این اندازه خوب عمل کند. تئوری‌های ریاضی به کمک می‌آیند ولی کافی نیستند. کنار آن، مسائل واقعی هستند که تئوری ریاضی را عملی می‌کنند. تا سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ که بیت‌کوین به اصطلاح هایپ یا حبابی ایجاد کرد و همه علاقه‌مند شدند تا بدانند چیزی که این همه موثر است، چیست؛ چیزی که صنعت چندصد‌ساله بانکداری را دچار تغییرات جدی می‌کند.

در این زمان، کسی فناوری بلاکچین را جدی نگرفته بود. هنوز هم بلاکچین و بیت‌کوین را اشتباه می‌گیرند. در حالی که بیت‌کوین مبتنی بر بلاکچین است و بلاکچین یک فناوری زیرساختی است. به صورت ساده‌تر، بلاکچین نحوه متفاوت نوشتن دیتا‌ست که این نحوه نوشتن، رمزنگاری را در داخل خود نهادینه کرده است. درون خود فناوری، رمزنگاری نهادینه شده است. تاریخچه آن جالب است.

پیش از بیت‌کوین، حتی در دهه۹۰ ارز دیجیتالی داشتیم. صنعت بانکداری نسبت به حیطه کاری خود بسیار حساس و حتی حسود است. اجازه نمی‌دهد کسی به این صنعت وارد شود و تغییر جدی انجام دهد. ارزهای دیجیتالی هنگامی که وارد این صنعت شدند، بر مبنای تمرکزگرایی در صنعت بانکداری بودند تا تمام تراکنش‌ها را پشتیبانی کنند. سپس مشکلاتی مانند هک‌شدن، اتک، دوباره خرج‌کردن پول و غیره برای آنها پیش آمد و شکایاتی هم شد. البته تئوری‌های توطئه می‌گویند که این مشکلات کار خود صنعت بانکداری بود که تاب رقیب را نداشت. از این رو دو تا از بزرگ‌ترین استارتاپ‌های ارز دیجیتالی دچار مشکلاتی شدند. یکی ورشکسته و دومی توسط غول‌های بزرگ بانکداری خریداری شد.

تجربه ارز دیجیتالی چندان موفق نبود تا سال ۲۰۰۸ که سقوط مالی بانک‌های آمریکا اتفاق افتاد. پیش از آن، همه به صنعت بانکداری سنتی فکر می‌کردند و کسی امید به تغییر نداشت. سپس گفته شد که چرا مردم باید تاوان اشتباه سازمان‌های بزرگ را بدهند و چرا باید خزانه‌داری و دولت آمریکا تعهد بدهند. خزانه‌داری و دولت در آن زمان ۷۰۰ میلیارد تعهد دادند ولی پس از آن بلومبرگ گزارش داد که تا سال ۲۰۱۰، این رقم به ۷٫۷ تریلیون دلار رسید. عدد بسیار بالا بود و آمریکایی‌ها در کشور خودشان به همان میزان بدهکارتر شدند. پیش از آن یک زمینه فناورانه ایجاد شده بود، سپس یک فضای روانی هم شکل گرفت و شخص یا گروهی بیت‌کوین را بر مبنای بلاکچین شکل دادند و به دنبال آن بودند که آن رخداد دوباره تکرار نشود.

پیش از این فناوری، صنعت بانکداری شفاف نبود. یکی از مزایای بلاکچین شفافیت است و ضمن حفظ امنیت اطلاعات صاحبان حساب‌ها، می‌بینید که برای تراکنش‌ها چه رخ می‌دهد. نکته دیگر این بود که به جای شخص ثالث، جمع باید برای تراکنش‌ها تصمیم بگیرد. بلاکچین و بیت‌کوین این هنر را داشتند تا انگیزه‌ای برای افراد ایجاد کنند که تراکنش اشتباه ننویسند و دقت در دیتانویسی بالا برود. آن مشوق فناوری بیت‌کوین مبتنی بر بلاکچین باعث شد فضای متمرکز تبدیل به فضای غیرمتمرکز شود و همه انگیزه داشتند تا تراکنش‌ها درست نوشته شود. کسی به دنبال این نبود که پنهانی پولی بدهد تا تراکنش اشتباهی نوشته شود.

این فناوری در سال ۲۰۱۰ موفق شد، همه به فناوری زیرساختی علاقه‌مند شدند. کمک بلاکچین به بیت‌کوین این بود که بلوکی از دیتاها نوشته و به روشی به بلاک‌های بعدی زنجیر می‌شدند. به یکی از روش‌هایی که بلاک‌ها را به هم زنجیر می‌کنند، تابع هش می‌گوییم که پیش از این در فضای فناوری اطلاعات استفاده شده بود و در اینجا هم نمود خود را به خوبی نشان داد. اگر یک هکر یا سازمان، یکی از بلاک‌ها را دستکاری می‌کرد، همه بلاک‌های پس از آن غیرمعتبر می‌شدند و همه می‌فهمیدند که کسی آن را دستکاری کرده است.

وقتی بلاکچین توانست اینچنین صنعت بانکداری را تحت تاثیر قرار دهد، این کانسپت مطرح شد که بلاکچین برای صنعت بانکداری نوشته نشده است. برای یک فضای تمرکزگرا نوشته شده که آن را به سادگی به سوی غیرمتمرکز شدن می‌برد. بی‌اینکه نگرانی هک‌شدن، حملات و اتک‌ها را داشته باشد.

در زمینه کریپتوکارنسی محصولات زیادی بیرون آمده است. با مشکلی که بانک مرکزی برای بسیاری از این پلتفرم‌ها درست کرد، بسیاری از آنها یا فیلتر شدند یا فعالیت را کند کردند. برخی هم به سمت فضای شبه‌زیرزمینی رفتند. در زمینه بلاکچین فکر می‌کنم نخستین محصولات به‌ویژه در فضای بانکی تا آخر سال بیرون می‌آیند

  •   به نظر می‌رسد تمرکززدایی تا زمانی که حاکمیت‌ها در جهان نخواهند، اتفاق نخواهد افتاد. آیا می‌شود مردم از ارزی استفاده ‌کنند که دولت‌ها آن را قبول ندارند ولی نمی‌توانند جلوی آن را بگیرند؟

شاید بهتر باشد به مفهوم حاکمیت برگردیم. ما در طول تاریخ، این مفهوم را اشتباه فهمیدیم و یا مانند قرون وسطی درباره حاکمیت فکر می‌کنیم. حاکمیت در دنیای امروز، نوعی رگولاتور و تعیین‌کننده شرایط است. دولت، مجری قانون است و قانون محدودیت‌هایی برای این است که جامعه مسیر اشتباه نرود. ما از دولت مجری قانون، به دولت خود قانون تبدیل شدیم؛ دولتی که می‌خواهد بر مردم حکومت کند. درحالی که این مردم بودند که قرار بود برای آینده خود تصمیم بگیرند.

به تاریخ ایران و جهان نگاه کنید ببینید بانک مرکزی چه بود. در ایران پیش از بانک مرکزی، بانک‌ها کار خود را انجام می‌دادند. سپس برای اینکه این فضا رگوله شود و آیین‌نامه و روال واحدی بر همه آنها حاکم شود، تصمیم می‌گیرند که سازمانی به نام بانک مرکزی درست کنند تا در زمان نیاز، برای قوانین پولی و مالی و ابزارهای موردنیاز تصمیم بگیرد. به مرور بانک مرکزی ایران تبدیل به یک بانک شد. درحالی که بانک مرکزی بانک نیست؛ رگولاتور بانک‌ها‌ست. اگر مثلا بانکی ورشکسته شود، بانک مرکزی از محل سپرده‌های آن بانک می‌تواند به آن بانک کمک کند. در نرخ بهره و ارزش پول تاثیر بگذارد.

وظیفه ذاتی بانک مرکزی، نگهداشت ارزش پول است، ولی الان بانک مرکزی درگاه پرداخت داده است. حساب نگه می‌دارد، چند وقت دیگر احتمالا می‌خواهد سود بانکی و وام بدهد. در گذر زمان، مفهوم بانک مرکزی تغییر کرد.

امروز، بانک مرکزی تصمیمی می‌گیرد که به ضرر بانک‌ها و حتی به ضرر اقتصاد است، چون به حاکمیت وصل شده است. اگر حاکمیت رفتار پوپولیستی داشته باشد، تصمیمات عام‌گرایانه را به فضای بانکی تحمیل می‌کند. در اینجا بانک مرکزی از رگولاتوری به سوی حاکم‌شدن می‌رود. دولت هم وظیفه رگولاتوری دارد، نه حکومت‌کردن. بلاکچین کمک می‌کند که مشارکت مردم در تصمیمات، ساده‌تر شود.

  •   اگر بخواهیم در ایران از این فناوری محروم نشویم، چه تغییراتی باید رخ دهد؟ 

سازمان‌های رگولاتور مانند بانک مرکزی نیازمند تغییرات جدی در تصمیم‌گیری‌ها هستند. گفتم که بانک مرکزی از رگولاتوری به یک بازیگر جدی تبدیل شده است. این امر بر کسی پنهان نیست که بانک مرکزی فروشنده ارز و سکه است. به جای اینکه کاری کند تا رفتارهای پولی و مالی درست شوند، خودش ارز و سکه می‎فروشد و خودش هم تصمیم می‌گیرد. طبیعتا چنین نهادی شرایط تصمیم‌گیری در مورد مسائل پولی را ندارد.

پس در گام نخست این فضا در دولت و حاکمیت باید شکسته شود. دوم اینکه ما گمان کردیم که می‌توانیم خود را تافته جدابافته از جهان کنیم. در صورتی که مردم ایران علاقه زیادی به فناوری و علم دارند و این در طول تاریخ در مردم نهادینه شده است. ما نباید تنها فناوری بلاکچین را ببینیم. امروز فناوری‌هایی چون هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء و فناوری داده‌های عظیم هم در حال گسترش هستند. این هجوم، همه‌جانبه است و امکان مقاومت در برابر آن نیست.

ما نمی‌توانیم بگوییم که بلاکچین را نمی‌خواهیم ولی IOT را می‌خواهیم. اساسا IOT برای اینکه بتواند جلوی حملات فضای سایبری را بگیرد، باید برمبنای بلاکچین تراکنش‌ها را انجام دهد. مانند گذشته نمی‌توانیم IOT بیاوریم و آن را به روشن و خاموش کردن یا ریموت روشنایی محدود کنیم. در صورتی که دیوایس‌ها باید بتوانند با هم صحبت کنند، هوش مصنوعی بر آنها حاکم باشد و بتوانند با هم تراکنش انجام دهند.

اگر قرار است حداقل ۵۰ میلیارد شیء اینترنت اشیاء تا سال‌های ۲۰۲۰ یا ۲۰۲۵ در دنیا وجود داشته باشد، نمی‌شود که تراکنش‌ها را روی اینترنت بانک یا موبایل بانک و تک‌به‌تک انجام داد. اینها باید بتوانند با هم کار تراکنشی انجام دهند. پس درحال حاضر، به‌جز ارز رمزنگاری شده هیچ راه‌حلی برای چنین تراکنش‌هایی وجود ندارد.

برای هوش مصنوعی هم چنین است. اگر هوش مصنوعی بخواهد به‌طور جدی به این فضا وارد شود، باید بتواند در حیطه اختیاراتی که در نرم‎افزار برای آن تعریف شده، تراکنش مالی انجام دهد. راه‌حل دیگری هم ندارد. نمی‌توانیم به هوش مصنوعی بگوییم برو پشت باجه بانک یا با پوز تراکنش انجام بده! رشد فناوری به‌جز این راهکاری برای ما نگذاشته است. خودروهای هوشمند در راه هستند و باید بتوانند تصمیم بگیرند.

وقتی یک خودروی هوشمند به عنوان تاکسی استفاده شد، می‌خواهیم بگوییم از مردم اسکناس بگیر؟! بهتر است خودمان را گول نزنیم. نه می‌توانیم از بلاکچین صرف‌نظر کنیم، نه از ارزهای رمزنگاری‌شده. اگر بانک مرکزی فروشنده ارز است، ارزهای رمزنگاری شده را رقیب خود می‌داند، ولی حاکمیت و بانک مرکزی باید به وظیفه ذاتی خود یعنی رگولاتوری برگردد. این سیل بنیان‎کن خواهد آمد و با یک سد کوچک نمی‌توان جلوی آن را گرفت.

باید کشتی بسازیم و سوار بر این موج شویم، به اهداف عالی برسیم و کشوری پیشرفته و دانش‌بنیان داشته باشیم. اگر نه، در اثر سیل از بین می‌رویم.

  •   الان آماری از بازار بلاکچین در جهان داریم؟ چند استارتاپ در این زمینه داریم. آیا در جهان، سهمی از بازار فناوری بلاکچین تبدیل به اقتصاد واقعی شده است؟

طبق آمارها، تنها در سال ۲۰۱۷ حدود ۲۶ هزار اپلیکیشن مبتنی بر بلاکچین نوشته شد که عمدتا در حوزه بانکی بودند و البته بیش از ۹۰ درصد آنها از بین رفتند. فضای جهانی تلاش بسیاری برای رشد این حوزه می‌کند. پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۳۰ کل حجم بازار بلاکچین به ۵‌/۳تریلیون دلار برسد.

در سال‌های ۲۰۱۷ تا حدود ۲۰۲۰ رشد ۱۲۰درصدی را برای این فناوری پیش‌بینی کرده‌اند. هایپ سایکل با یک فضای نوآورانه و رو به رشد به قله می‌رسد و از آن قله که هایپ و حباب اصلی است، شروع به سقوط می‌کند. نهایتا فضا رئال شده و منحنی فناوری وارد فلات پروداکتیویتی یا جریان واقعی‌تری می‌شود. الان بلاکچین در جهان از قله هایپ خارج شده و درحال افول و واقعی‌شدن است.

ما در کشور هنوز به هایپ نرسیدیم و درحال آزمون و آموزش هستیم. احتمالا پس از آن تبدیل به حباب می‌شود و سپس سقوط می‌کند به فضای واقعی و در آن زمان است که صنایع مولد می‌شوند. پس بلاکچین در جهان در نقطه واقعی و در ایران در نقطه سربالایی است.

یکی از شهرهای چین که اگر اشتباه نکنم دفتر مرکزی علی‌بابا در آن شهر مستقر است، برای یک سال، یک میلیارد دلار به تحقیق و توسعه فناوری بلاکچین اختصاص داده است. از این مبلغ حدود ۳۵۰ تا ۴۵۰ میلیون دلار را دولت مرکزی چین تضمین می‌کند. دقت کنید! تنها یک شهر، یک میلیارد دلار که دولت مرکزی ۳۵ تا ۴۵ درصد آن را تضمین کرده است. سرمایه‌گذاری‌ها در این زمینه رشد نجومی داشته است.

  •   در مورد ایران هم آماری دارید؟ در ایران هنوز اپلیکیشن جدی در این زمینه نداریم.  گفتید برخی در این زمینه کار می‌کنند. فکر می‌کنید نخستین محصولات چه زمانی بیرون می‌آیند؟ اگر خبری هم در این زمینه هست، به ما بگویید.

در زمینه کریپتوکارنسی محصولات زیادی بیرون آمده است. با مشکلی که بانک مرکزی برای بسیاری از این پلتفرم‌ها درست کرد، بسیاری از آنها یا فیلتر شدند یا فعالیت را کند کردند. برخی هم به سمت فضای شبه‌زیرزمینی رفتند. در زمینه بلاکچین فکر می‌کنم نخستین محصولات به‌ویژه در فضای بانکی تا آخر سال بیرون می‌آیند. در سال‌های آینده هم صنایع به‌طور جدی خود را با این فضا تطبیق خواهند داد.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.