صدای خوش استارتاپ‌های ژاپنی!

0

«تیم رومرو» اطلاعات زیادی درباره موفقیت و شکست دارد. او شرکت‌هایی را تاسیس کرده، شاهد ورشکستگی دیگران بوده، سعی کرده وارد حیطه موسیقی شود، مدتی در خودروی خود زندگی کرده، استارتاپ‌های زیادی ساخته، آن‌ها را فروخته و روی استارتاپ‌های دیگر سرمایه‌گذاری کرده است، و اکثر این سرمایه‌گذاری‌ها در ژاپن یا لس‌آنجلس بوده است. اما او هرگز دست از لحظات خوش خود نشسته است و می‌گوید که زندگی‌اش شامل سه چیز است: «آبکشی، شستن و تکرار». 

رومرو که از واشنگتن دی‌سی آمده، یکی از مشهورترین اعضای انجمن استارتاپ توکیو است. او هنوز روی استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند و به‌عنوان مشاور ارشد در بازار شرکت سان‌بریج  که به شرکت‌های دیگر در ورود به بازار ژاپن کمک می‌کند، مشغول فعالیت است. به‌علاوه، رومرو دوبار در ماه مدت‌زمانی را صرف نوشتن بلاگ خود و میزبانی یک پادکست، Disrupting Japan، می‌کند. در این بلاگ و پادکست او با کارآفرینان درباره اینکه چگونه اکوسیستم استارتاپی می‌تواند دنیای کسب‌وکار ژاپن را به لرزه درآورد و آینده ژاپن چگونه خواهد بود، مصاحبه می‌کند.

 چه چیز در وهله اول باعث شده شما به ژاپن بیایید؟

ابتدا من به‌عنوان یک موسیقی‌دان در اواخر دهه ۸۰ به ژاپن آمدم اما شغل من در حیطه موسیقی موفق نبود. بنابراین روزهای خود را به نوشتن سخنرانی برای تجار ژاپنی می‌گذراندم، عصرها موسیقی می‌نواختم و شب‌ها نیز تا رسیدن اولین قطار در کافه‌ها بودم. بعد از دو سال، به لس‌آنجلس بازگشتم تا شغل خود را به‌عنوان یک موسیقی‌دان زنده کنم، اما تلاش من به جایی نرسید و مجبور شدم مدتی در خودروی خود زندگی کنم. پس از آن یک شرکت واردات/صادرات ژاپنی من را استخدام کرد، و در نتیجه به ژاپن بازگشتم. آنجا کار می‌کردم و بدهی‌هایم را می‌پرداختم. حدود سال ۱۹۹۸ بود. بعد از آن، استعفا دادم و یک شرکت اینترنتی به نام Vanguard  را راه‌اندازی کردم که در آن طراحی وب و برنامه‌نویسی انجام می‌شد. این شرکت را به دیجیتال گاراژ فروختم. در پنج سال آینده، حداقل دوازده پروژه انجام دادم و دو شرکت راه‌اندازی کردم.

 فکر می‌کنید در حال حاضر راه‌اندازی استارتاپ در ژاپن در مقایسه با ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته آسان‌تر است؟

قطعا آسان‌تر است. در سال ۱۹۹۸، وقتی ون گارد  را راه‌اندازی کردم، مردم شرکت‌هایی از این قبیل را تاسیس نمی‌کردند. من در جذب نیرو با مشکلات بسیاری مواجه بودم. یکی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه واسادا می‌خواست به‌عنوان برنامه‌نویس کامپیوتر به شرکت من بپیوندد اما مادرش نگران بود. بنابراین مجبور شدم چندین بار به دیدار مادرش بروم. از نظر او، کل ایده ما بی‌فایده بود. اما او درنهایت به من ملحق شد. اما حالا این شرایط تغییر کرده است.

هنوز برخی افراد درباره عوامل فرهنگی صحبت می‌کنند، اما همه چیز به ریسک و پاداش بستگی دارد. در دهه ۹۰، جنبش هوشمندانه فارغ‌التحصیلان ملحق شدن به یک شرکت بزرگ بود. زیرا حقوق این شرکت‌ها بالاتر بود و پس‌رفتی وجود نداشت. راه‌اندازی شرکت خود، حتی اگر موفق بودید، به‌کلی ریسک محسوب می‌شد. این شرایط الان تغییر کرده است. افرادی که از دانشکده فارغ‌التحصیل می‌شوند می‌دانند که استخدام دائم وجود ندارد مگر اینکه وارد کارهای دولتی شوند.

یکی دیگر از تفاوت‌هایی که مشاهده می‌کنم این است که در حال حاضر تعداد زیادی کارآفرین وجود دارد و بیشتر این کارآفرینان مردم ژاپن به‌ویژه زنان هستند. در برخی از رویدادهای استارتاپی در توکیو، ۲۵ تا ۳۰ درصد از شرکت‌کنندگان زن هستند. کارآفرینی حرفه خوبی برای زنان در ژاپن است و به آن‌ها امکان می‌دهد تعصبات و فرهنگ سنتی را از بین ببرند.

 به نظر شما استارتاپ‌ها چگونه می‌توانند دنیای شرکت‌ها را در ژاپن تغییر دهند؟

استارتاپ‌ها به شرکت‌های بزرگ فشار می‌آورند تا آن‌ها نیز خود را تغییر دهند. البته ژاپن هنوز به شرکت‌های بزرگ نیاز دارد، اما نوآوری، سرعت تغییر و از بین بردن ساختار سلسله مراتبی چیزی است که استارتاپ‌ها انجام می‌دهند. درگذشته اگر یک شرکت در ژاپن شرکت دیگری را خریداری می‌کرد، در کل برای این بود که شرکت فروخته‌شده مشکلاتی داشت. در حال حاضر، شرکت‌هایی را می‌بینیم با سئوی ۲۰ یا ۳۰ ساله که روی نسل بعدی استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند. با این قدرت مالی، تغییرات اجتماعی زیادی ایجاد می‌شود و کارآفرینان از منابع و اعتبار لازم برای انجام کارها و اجرای ایده‌های خود برخوردار می‌شوند.

 به نظر شما متداول‌ترین مشکلی که باعث شکست استارتاپ‌ها می‌شود چیست؟

متداول‌ترین اشتباه آن است که ایده خود شما زود تایید نشود. بسیاری از افراد ایده‌های فوق‌العاده‌ای دارند و روی آن‌ها کار می‌کنند، محصول را می‌سازند و بعد آن را به مشتری بالقوه نشان می‌دهند. مشتری نیز به آن‌ها می‌گوید: «خوب است، اما اگر می‌توانست فلان کار را کند بهتر بود.» بنابراین پروژه آن‌ها به بن‌بست می‌رسد.

 درباره پادکست خود بگویید.

این پادکست Disrupting Japan نام دارد که تابستان گذشته ایده آن به ذهن من رسید. در تمام دنیا دیدگاه افراد نسبت به کارآفرینان ژاپنی آن است که آن‌ها افراد حقوق‌بگیری هستند. اما واقعیت این است که تفاوت بسیار کمی بین موسسان استارتاپ در توکیو، سان‌فرانسیسکو، نیویورک، لندن و جاهای دیگر وجود دارد. موضوع دیگر اینکه در ژاپن شرکت‌های کارآفرین مانند هوندا، سونی، راکوتان، سافت بانک توسط کارآفرینان واقعی تاسیس شده بودند. اما این تصور وجود داشت که این کسب‌وکارها فقط به دلیل وجود این کارآفرینان مشهور و واقعی به موفقیت خواهند رسید و موفقیت آن‌ها هیچ ارتباطی به ایده آن‌ها ندارد. به همین خاطر من فکر کردم که یک پادکست می‌تواند رسانه خوبی برای صحبت درباره این موضوع و شنیدن توضیحات کارآفرینان ژاپنی از زبان خودشان باشد. این کارآفرینان می‌توانند بگویند که چگونه تصمیم گرفته‌اند از فرصت‌ها استفاده کنند.

 شما نسبت به اقتصاد ژاپن خوش‌بین هستید؟ نظر شما درباره سیاست‌های اقتصادی ژاپن چیست؟

به نظر من این سیاست پولی سست است. ما شاهد تورم دارایی و افزایش بازار هستیم. با این حال من به اقتصاد ژاپن بدبین هستم و معتقدم که این تغییرات برای ژاپن مخرب است. نسل کارآفرین امروز با مشکلات بیشتری نسبت به ۱۰ سال گذشته روبه‌رو است.

ژاپن در ۱۰۰ سال گذشته با دو معجزه اقتصادی مواجه شده است؛ احیای میجی و بازسازی پس از جنگ. در هردو دوره زمانی این کشور همه چیز را از صفر شروع کرد. مردم ژاپن بسیار انعطاف‌پذیر هستند و توانایی بالایی در حفظ شرایط دارند. ما این خصوصیات را بعد از لیمن شوک و زلزله در مردم مشاهده کرده‌ایم. به یاد می‌آورم که در شب زلزله ۵ میلیون نفر به خانه بازمی‌گشتند بدون اینکه هرج‌ومرج ایجاد شود و کسی از فروشگاه‌ها دزدی کند. این اتفاق در هیچ کجای دنیا رخ نخواهد داد. همه مودب و منظم بودند.

با توجه به این ویژگی‌های مثبت مردم کشور ژاپن، با ورود اکوسیستم کسب‌وکارهای استارتاپی این کشور دچار تحولات اساسی و مثبت خواهند شد. این اکوسیستم جدید شرایط اقتصادی ژاپن را متحول می‌کند و موجب موفقیت هرچه بیشتر اقتصاد و کسب‌وکار ژاپن می‌شود.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.