زلزله استارتاپی در آموزش!

0

 اعداد و ارقام بزرگ این بازار نشان از ظرفیت‌هایش برای ایجاد کسب‌وکار دارد؛ کسب‌وکارهایی که از صفحات ضمیمه‌های آگهی روزنامه‌ها خارج شده‌اند و هر کدام به تنها زمینه‌ساز راه‌‌اندازی یک استارتاپ شده‌اند. شنبه در میزگردی با حضور نغمه عقیلی بنیانگذار استاد سلام، عادل طالبی از تیزلند، امیرحسین امامی از سامانه ۲۱، میلاد عزیزپور از کافه تدریس، امیر رحیمی‌نژاد از استاد بانک و کاظم زارعی از رایبد، به بررسی بازار این کسب‌وکارها، چالش‌هایی که با آن مواجه‌ هستند، نگاه سرمایه‌گذاران به این حوزه و … پرداخته است …

  •  نظام آموزشی در ایران در چارچوب‌های ویژه‌ و مقاطع مختلفی تعریف شده. آموزش و پرورش، دانشگاه و در کنار اینها بخش‌های خصوصی یا آزاد و غیردولتی. در سال‌های اخیر آموزش آنلاین هم به این حوزه اضافه شده است. فکر می‌کنم برای شروع بحث‌مان بهتر است در ابتدا به این پرسش پاسخ بدهید که آموزش آنلاین کجای نظام آموزشی ایران قرار دارد و به تعبیری دیگر چه ظرفیت‌هایی قرار است به این سیستم اضافه کند؟
رحیمی‌نژاد: استارتاپ‌ها براساس نیاز مشتری راه‌اندازی می‌شوند. از طرفی در هیچ کشوری به این صورت نیست که همه خلأهای جامعه را دولت پر کند، بلکه بخش‌های دیگری و از جمله اکوسیستم کارآفرینی ایران دقیقا در همین زمینه‌ها می‌تواند وارد شود و فعالیت کند. چون خلأهایی وجود دارد و استارتاپ‌ها می‌توانند کمک‌کننده باشند. مثلا نیاز دانش‌آموزان به کلاس‌های تقویتی و معلم خصوصی در جامعه وجود دارد، اما اینکه چگونه می‌توان برآورده‌کردن این نیاز را ساده و راحت کرد، کاری است که مثلا استادبانک در آن ورود کرده است. درست مانند کاری که دیجی‌‌کالا کرده و خرید را برای مردم آسان کرده، ما هم به دنبال راحت‌کردن دسترسی مشتریان به خدمات مورد نیازشان هستیم.
زارعی: به نظر من آموزش آنلاین لزوما برای پرکردن خلأ‌های نظام آموزشی کشور شکل نگرفته است. آموزش الکترونیک، نسخه جدیدی از آموزش است که می‌تواند بعضی از خلأ‌های آموزشی در ایران را هم پرکند. حضور در این حوزه اجتناب‌پذیر است و این اتفاق در ادامه نیاز جامعه به استفاده از خدمات آنلاین شکل گرفته است. در واقع روند رشد شتابان تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی به حوزه آموزش هم رسیده است.
عقیلی: در واقع هر کدام از ما استارتاپ‌ها و سایت‌های ارائه‌کننده آنلاین اطلاعات و خدمات و ابزاری برای آموزش هستیم.
طالبی: نه‌تنها در ایران بلکه در هر کشوری، سازمان‌ها یا نهادهای دولتی برای بحث آموزش وجود دارند. وظیفه دولت ارائه حداقل استاندارد آموزشی است. من ۱۴سال در بخش مدیریت بسیاری از مدارس مشهور تهران حضور داشته‌ام. نیازهایی تشخیص داده‌ام و براساس آن نیازها تیزلند راه‌اندازی شده است. در این حوزه آموزش‌وپرورش و به‌طور کلی سیستم آموزشی دولتی یا اصلا وارد نشده یا اگر هم وارد شده، دردسر و مشکلاتی را ایجاد کرده است. مثلا لیست مدارس. مردم به لیست مدارس برای ثبت‌نام فرزندان‌شان دسترسی نداشتند. تیزلند در این زمینه وارد شد و دیتابیسی برای لیست مدارس ایجاد کرد.
همچنین محتوای دیجیتال خوبی در دسترس نیست و همین نیاز، زمینه‌ساز حضور افرادی بدون تخصص می‌شود که سمینار و همایش برگزار می‌کنند و خوراک نامعتبری به خورد مردم می‌‌دهند. در واقع شومن‌هایی هستند که از نیاز مردم، سوء‌استفاده می‌کنند. تیزلند برای تولید محتوای علمی و استاندارد از اساتید برجسته استفاده می‌کند و این محتوا را نه‌تنها در اختیار بچه‌های تهرانی بلکه به دلیل گسترش اینترنت در کشور، در اختیار هزاران دانش‌آموز از سراسر ایران قرار می‌دهد. از طرفی فکر می‌کنم تولید محتوایی از این دست اصلا وظیفه آموزش و پرورش نیست اما این نیاز وجود دارد و بخش خصوصی در قالب استارتاپی به آن پاسخ می‌دهد. ما برای دسترسی به بخش زیادی از این خدمات و نیازها قبلا باید به سراغ زیر‌ و روکردن آگهی‌های روزنامه‌ها می‌رفتیم اما الان این امکان در فضای آنلاین ایجاد شده است. یا برای انتخاب مدارس باید به تک تک مدارس سر می‌زدیم و در مورد کیفیت آموزشی‌شان سوال می‌کردیم اما الان همه مدارس در پلتفرمی ارائه می‌شوند و مردم نظرشان را می‌نویسند و همین می‌شود ابزاری برای انتخاب درست مدرسه. من خودم را تسهیل‌گری می‌دانم که محتوای باکیفیتی در اختیار کاربران قرار می‌دهد و دسترسی‌پذیری را آسان کرده‌ است.
  •  در واقع با گسترش آموزش‌ آنلاین به نوعی تمرکززدایی می‌شود از تجمع امکانات و محتوای آموزشی باکیفیت در کلانشهری مانند تهران.  
طالبی: دقیقا و عدالت اجتماعی ایجاد می‌کند. چون می‌توان محتوای تولیدشده را مثلا به بچه‌های خاش و کهگیلویه و بویراحمد هم ارائه کرد.
عقیلی: ما چت آنلاین داریم و صحبت‌هایی که آنجا بیان می‌شود، نشان‌دهنده نیازهایی از همین دست است. مثلا دانش‌آموزان برای دسترسی به امکانات آموزشی، باید در تهران حضور داشته باشند، هزینه اقامت بدهند تا به معلم یا مهارت خاصی دسترسی پیدا کنند. اما مثلا استاد سلام همه این هزینه‌ها را از بین می‌برد. البته در ابتدا شک و شبهه‌هایی برای‌شان وجود دارد و انگار نمی‌توانند باور کنند اما ما سعی می‌کنیم که کم‌کم این اعتماد را ایجاد کنیم.
عزیزپور: من خلاصه اشاره می‌کنم که مهم‌ترین کارکرد استارتاپ‌های حوزه آموزشی، فراهم‌کردن زمینه دسترسی‌ پیداکردن به یک معلم و استاد خوب یا محتوای باکیفیت است. مشکل دیگری که با استفاده از ظرفیت‌های آنلاین می‌توان حل کرد، مربوط به هزینه‌ها و دستمزدهای بالای اساتید و کلاس‌های خصوصی است، اما با استفاده از خدمات آنلاین‌‌، این هزینه‌ها حتی تا یک‌سوم هم کاهش می‌یابد. همچنین در راستای عدالت آموزشی، ما در کافه تدریس این مسئولیت را تعریف کرده‌ایم که استاد اعتبارش را از نظر دانشجویان می‌گیرد. مثلا تجربه خود ما در کافه‌ تدریس این بوده که استادی که نظر مثبت کمتری از طرف دانشجویان در موردش وجود داشت، دیگر با او همکاری نکردیم و این یعنی عدالت آموزشی که به نوعی کمک‌کردن به آموزش و پرورش هم محسوب می‌شود و در این نقطه ما به بحث آموزش چیزی اضافه می‌کنیم و به این صورت نیست که صرفا تسهیل‌گر باشیم. حتی در مورد استفاده از اساتید هم نوعی عدالت برقرار می‌شود. به این صورت که فارغ‌التحصیلان زیادی وجود دارند که شاید فرصت تدریس در مدرسان شریف را به دست نیاورند اما با سنجشی که از آنها می‌شود، می‌بینیم که می‌توانند محتوای باکیفیتی به دانشجویان ارائه کنند و مثلا کافه تدریس محلی برای اشتغال این افراد می‌شود. این هم به نوعی اضافه‌کردن امکان و خدمتی به جامعه آموزشی است.
امامی: من می‌خواهم اشاره‌ای داشته باشم به این نکته که خود استارتاپ‌های حوزه آموزش می‌توانند جایگاهی برای لینک شدن کاربران به همدیگر باشند. همچنین وجود چنین پورتالی دسترسی والدین به اعمال و رفتار فرزندشان و ارتباط خانواده با مدرسه را تسهیل می‌کند.
زارعی: من با آقای طالبی موافقم که آموزش آنلاین می‌تواند فرایندهای یادگیری را تسهیل کند اما این همه ماجرا نیست. بحث محتوا و کیفیت محتوا بسیار مهم است. ما پلتفرمی داریم که می‌توانیم محتوای باکیفیت و با استانداردهای آموزشی در آن ارائه کنیم. استانداردهایی که بعضا خود سازمان‌های دولتی هم به آن رسیده‌اند و آموزش همگانی می‌تواند این استانداردها را در اختیار طیف وسیعی از علاقه‌مندان قرار دهد.
  •  یکی از انتقادهایی که به سیستم آموزش رسمی کشور وارد می‌شود، کیفیت آموزش است؛ شما اغلب به عنوان نوعی تسهیل‌گر عمل می‌کنید؛ آیا صرفا باید یک استاد را به چند شاگرد وصل کنید؟ آیا استارتاپ‌ها و حوزه آنلاین نمی‌توانند به ارتقای کیفیت آموزش کمک کنند؟ مثلا از طریق تولید محتوای بهتر.
طالبی: بحث کیفیت بسیار پیچیده است؛ به‌ویژه در حوزه آموزش. در آموزش حتی ابزار دقیقی برای کیفیت آموزش نداریم. سیستم نمره‌دهی که ما الان داریم مربوط به ۱۸۹۰ است که در آمریکا رایج شد. قرار هم بوده که نمره‌ای که داده می‌شود، مربوط به معلم باشد نه دانش‌آموز. یعنی امتحان از دانش‌آموز گرفته می‌شد و نمرات a، b، c و d و مثلا براساس تعداد a که دانش‌آموزان می‌گرفتند، نمره معلم تعیین می‌شد و نشان می‌داد که معلم خوب عمل کرده است یا نه. در حالی که در ایران الان نمره مربوط به دانش‌آموز است در حالی که رتبه‌بندی مربوط به استاد و معلم بوده و قرار بوده به این صورت کیفیت آموزشی معلم سنجیده شود و نه دانش‌آموز. یعنی مسیر را گم کردیم و اشتباه جلو آمده‌ایم. از طرفی ایرادهای جدی مانند کنکور و… وجود دارد.
قرار نیست استارتاپ‌ها حل‌کننده و پاسخگوی مشکلاتی باشند که شاید از ۵۰سال پیش در کشور رایج شده و نتیجه‌اش را الان داریم می‌بینیم. اما من به عنوان دارنده استارتاپ بی‌توجه به کیفیت نیستم. بنابراین نگاه می‌کنم ببینم سایت‌های معتبر دنیا برای کیفیت‌سنجی چه کرده‌اند. الان در آمازون مدل خوبی ارائه می‌شود. مثلا کتابی عرضه می‌شود و سه دسته می‌توانند نظر بدهند؛ ادیتوریال ریویو، کاستومرز ریویو و در مرحله دیگر ویزیتور ریویو. بین اینها تفاوت قائل است؛ ادیتوریال را نخبه و خبره این کار می‌داند، کاستومرز که کتاب را خریده و خوانده، بعد از ۳ماه اجازه دارد که نظرش را بنویسید و ویزیتور هم کسی است که از چند جای دیگر نظراتی را در مورد این کتاب شنیده و اظهارش می‌کند. هر سه نظر می‌دهند اما از سه جایگاه مختلف و همین امر کمک می‌کند به خریدار که کالا یا کتاب و… را باکیفیت بهتری خریداری کند.
در هر صورت ارائه کیفیت به مشتری، جزو اصول کاری ما هم هست و سیستمی که نتواند کیفیت را ارائه کند، سیستم میرایی خواهد بود. کسی در این مسیر موفق خواهد بود که مدل‌های بهتری برای سنجش و بررسی کیفیت ارائه دهد. یک استارتاپ بسنده می‌کند به معلمان آموزش و پرورش و اساتید فعلی دانشگاه‌ها برای سنجش کیفیت محتوای آموزشی و استارتاپ دیگری هم ممکن است اصلا آموزش و پرورش را قبول نداشته باشد و از نخبگان المپیادها و حتی افرادی که به هر دلیلی بیرون گود آموزشی مانده‌اند، استفاده کند. از طرفی آموزش و پرورش نمی‌تواند کاری که ما انجام می‌دهیم را انجام دهد؛ یعنی نمی‌تواند رتبه‌بندی خاصی بین مدرسه‌هایش قائل شود. البته حداقل‌هایی باید رعایت شود و براساس آن حداقل‌ها‌ مجوز مدرسه صادر می‌شود اما کیفیت‌سنجی از نوعی که یک استارتاپ می‌تواند انجام دهد، در سیستم آموزش و پرورش انجام نمی‌شود.
عقیلی: این مسئله در مورد معلمان هم صدق می‌کند. آموزش و پرورش حقوق یکسانی به همه می‌دهد، اما هستند معلمانی که می‌توانند ده‌ها ساعت خارج از سیستم آموزش و پرورش درس بدهند آن‌هم نه به یک نفر بلکه برای صدها نفر به صورت آنلاین وبینار برگزار کنند، درس بدهند و همه کسانی که به اینترنت دسترسی دارند از این محتوا استفاده کنند و امتیاز هم بدهند.
زارعی: آموزش و پرورش طی سال‌های حیات خودش، بچه‌هایی وابسته به کلاس درس و مدرسه تربیت کرده که اگر روزی معلمی غیبت داشته باشد، هیچ برنامه‌ جایگزینی برای بچه‌ها در مدرسه وجود ندارد، یعنی نظام آموزشی ایران محیطی ایجاد نکرده که دانشجو فارغ از حضور یا عدم حضور استاد، چیزی یاد بگیرد.
  •  یعنی شما می‌خواهید با آموزش و پرورش رقابت کنید؟ یعنی وظیفه آموزش و پرورش بوده که چنین کارهایی بکند و چون نکرده، شما به دنبالش رفته‌اید؟ 
زارعی: نه، منظور من رقابت نیست. خود ما ادعا داریم که فضایی برای یادگیری ایجاد کرده‌ایم؛ یعنی می‌خواهیم از فضاهای یاددهی به سمت فضاهای یادگیری حرکت کنیم و این کار با استفاده از فضای وب قابل انجام است و این مسئله را ارزش پیشنهادی کارمان می‌دانیم.
طالبی: من از صنعت آموزش حرف می‌زنم و وقتی حرف صنعت و بازار باشد، دنبال فرصت می‌گردم. در جواب آقای زارعی باید بگویم که شما باید بروید در وزارت آموزش و پرورش و در جهت تعالی یادگیری کار کنید و من به عنوان عضوی از بخش خصوصی، هر جا را که آموزش نتوانسته پوشش لازم را داشته باشد، پیدا می‌کنم و زنجیره ارزشی ایجاد می‌کنم و از آن منتفع می‌شوم. اگر به رشد کیفیت هم کمک کنم، در نهایت به پایداری کسب‌وکار خودم کمک کرده‌ام، اما این مسئله را وظیفه خودم به عنوان یک استارتاپ نمی‌دانم.
  •  جناب طالبی از بازار و تجارت حرف می‌زنید. چه اعداد و ارقامی در این زمینه به لحاظ بزرگی بازار کمک‌آموزشی‌ها، تولید محتوا و… در حوزه آفلاین وجود دارد؟
طالبی: اطلاعاتی که من دارم، مربوط به بازار کتاب‌های کمک آموزشی است که بنا بر روایتی این بازار گردش مالی سالانه‌ای بیش از ۱۱هزار میلیارد تومان دارد و این تنها بخشی از بازار آموزش در ایران است.
  •  حالا سوال دیگری که وجود دارد این است که آموزش و پرورش چه زمانی ممکن است وجوداستارتاپ‌هایی مانند شما را نوعی تلاقی صنفی محسوب کند و مثلا به مقابله با شما عمل کند؟ مانند مسائلی که برای دیوار یا اسنپ ایجاد شد. 

عقیلی: من احساس می‌کنم که روی لبه تیغ راه می‌روم و بشخصه ترجیح می‌دهم که خودم را آموزشی ندانم. تولید محتوای سلام استاد را اساتید انجام می‌دهند، آنالیز اساتید توسط شاگردان صورت می‌گیرد و با آموزشگاه‌ها قرارداد داریم و محتوای آموزشی ارائه می‌کنیم و چرا من باید اینقدر دور بایستم و بگویم که فقط می‌خواهم نظارت کنم؟ ما در بسیاری از حوزه‌ها آموزش داریم؛ حتی فرش‌بافی و خلبانی. بنابراین احتمالا با سازمان میراث فرهنگی، وزارت علوم و یکی دو سازمان و ارگان دیگر دچار چالش می‌شویم و باید دنبال مجوز باشیم.

رحیمی‌نژاد: ما اصلا برای رقابت با آموزش و پرورش نیامده‌ایم. آموزش و پرورش وظایف مشخصی دارد ولی وظیفه ندارد که مثلا پلتفرمی ایجاد کند و خدماتی مشابه ما ارائه دهد. البته چنین نیازی وجود دارد در جامعه و استارتاپ‌ها با حضورشان می‌توانند این خدمات را به مردم ارائه کنند. دولت آقای روحانی هم علاقه‌مند است که دولت کوچکی داشته باشد و بخش‌های زیادی را به مردم واگذار کند.
عزیزپور: من فکر می‌کنم، اینقدر ما از آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها و سایر ارگان‌های آموزشی دولتی دور هستیم که حتی شاید لازم نباشد در موردشان صحبت کنیم. چون ابدا قرار نیست جایگزین‌شان شویم.
  •  اصولا هیچ استارتاپی با این انگیزه که جای کسب‌وکارهای آفلاین و سنتی را بگیرد، راه‌اندازی نمی‌شود. اما این خاصیت بازار است که در نقطه‌ای کسب‌وکارها به تضاد منافع یاد اختلافات سود و زیان برسند. مثلا ممکن است هر کدام شما تجربه زیسته‌ای در این زمینه داشته باشید. 
رحیمی‌نژاد: من تاکنون حمایتی از ارگان‌های دولتی و سیستم آموزشی ندیدم اما مخالفت صریح و آشکاری هم از طرف آنها ابراز نشده.
عزیزپور: من هم تاکنون مزاحمتی ندیدم. چون اعتقاد دارم که راه‌اندازی کسب‌وکاری مانند کافه‌تدریس، کار آموزش و پرورش نیست.
  •  آیا ندیدن مخالفت به این دلیل نیست که اندازه کسب‌وکارتان هنوز کوچک است و صحبت از درآمدهای آنچنانی و جذب نیروهای چندصدنفری نیست؟ چون مخالفت با سایر استارتاپ‌ها هم در بدو راه‌اندازی‌شان نبوده بلکه در اوج رشدشان صورت گرفته است. سوال من مشخصا این است که پیش‌بینی شما از آینده چیست؟
طالبی: این خطر وجود دارد و سیستم‌های رسمی آموزشی به چشم مزاحم و نه به چشم رقیب به کسب‌وکارهای ما نگاه خواهند کرد. ببینید، خود مسئله کنکور زمینه‌ساز ایجاد کسب‌وکارهای زیادی در ایران بوده است؛ از جمله ایجاد ناشران کتاب‌های کمک‌آموزشی‌؛ از آنجایی که آموزش و پرورش نتوانسته دانش‌آموزان را برای کنکور پرورش دهد و سطح سوالات کنکور همواره بالاتر از محتوای کتاب‌های آموزشی بوده، ناشرانی شکل گرفتند که کتاب‌های کمک‌آموزشی تولید کنند؛ مانند علوی که از قبل از انقلاب کارش را شروع کرد، قلم‌چی، گاج و… حوزه دیگر نیاز به معلم بود که قبلا از آگهی‌های روزنامه و تبلیغات دهان به دهان معلمان استفاده می‌شد. همین خدمات الان آنلاین ارائه می‌شود. توجه کنید که الان مثلا استارتاپ‌هایی چون استادبانک، سلام استاد یا کافه‌ تدریس چه سهمی از بازار کمک‌آموزشی‌ها دارند؟ شاید ۵درصد. اما اگر این رقم به ۱۵درصد برسد، حتما عکس‌العمل منفی این رقیبان سنتی را خواهید دید.
عزیزپور: دقیقا ما نسخه آنلاین امثال قلم‌چی و گاج هستیم. چرا باید احساس کنند که ما مزاحم‌شان هستیم. یا چرا آموزش و پرورش باید با ما مشکل داشته باشد؟
طالبی: قلم‌چی از آموزش و پرورش مجوز دارد. شما از کجا مجوز دارید؟ از طرفی ۵درصد قیمت پشت جلد هر کتاب قلم‌چی به حساب آموزش و پرورش واریز می‌شود.
عزیزپور: خب، من هم اگر به درجه‌ای از رشد برسم که مخالفتی با من بشود، باید درصدی بپردازم؟ من هم شاید این کار را بکنم.
عقیلی: واقعا در این زمینه اصطکاک وجود دارد. به خود من زنگ می‌زنند و می‌گویند که در شرکتت را می‌بندیم و وقتی آموزش و پرورش نیرو ندارد، تو از کجا ۱۵هزار نفر نیرو آورده‌ای؟ یعنی حتی سایت من را هم بررسی نکرده‌اند که ببینند که بعضی از نیروهای ما دانشجویانی هستند که فارغ‌التحصیل هم نشده‌اند و مثلا فتوشاپ تدریس می‌کنند. من چندین مورد از این تجربیات را دارم. همین الان زنگ زدند به آموزشگاه و گفتند که مدیرتان به ما زنگ بزند. من می‌ترسم و این ترس را به مسئولانی چون معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور هم گفته‌ام.
طالبی: حتی در صورت رشد استارتاپ‌های این حوزه، سیستم آموزش دولتی لطمه‌ای از جانب‌شان نمی‌بیند اما لطمه را در ارزیابی‌هایی که استارتاپ‌ها از مدارس می‌کنند، می‌خورند. مثلا مدرسه‌ای رتبه پایینی کسب می‌کند و اینجاست که حساسیت ایجاد می‌شود چون کسب‌وکار این مدرسه تهدید شده است. وقتی هم کار به دادگاه بکشد، استارتاپ مجبور می‌شود که مشخصات فردی که امتیاز منفی به مدرسه داده، اعلام کند. در آن صورت دیگر کسی به استارتاپ‌ها اعتماد نمی‌کند. آموزش و پرورش هم حساس می‌شود و مسائل دیگری پیش خواهد آمد. حتما باید احراز هویت اساتید و معلمان انجام شود چون با کوچک‌ترین مسئله‌ای سایت استارتاپ‌ها فیلتر می‌شود.
  •  چه راه‌حلی برای پیشگیری از مشکلات احتمالی وجود دارد یا شما چه پیشنهادهایی دارید؟
رحیمی‌نژاد: اینکه اتحادیه کسب‌وکارهای مجازی راه‌اندازی شده، می‌تواند این امید را ایجاد کند که حداقل مرجع مشخصی برای گرفتن مجوز، شکایات و… وجود دارد که می‌توان به آن مراجعه کرد.
طالبی: ما باید از همین الان به فکر باشیم که تعهدی مانند آنچه از استارتاپ‌های حوزه فین‌تک گرفتند، از ما نگیرند؛ تعهدی که از عهدنامه ترکمانچای هم بدتر است. این عرض را از آن جهت دارم که براساس آمار ۱۱درصد از دانش‌آموزان ایران به مدارس غیرانتفاعی می‌روند که متوسط پرداختی‌شان ۴میلیون و ۳۰۰هزار تومان است. البته در تهران مدارسی وجود دارند که سالانه ۲۸میلیون تومان شهریه می‌گیرند و در شهرستان‌ها این رقم تا ۲میلیون تومان ممکن است باشد. رشد استارتاپ‌ها با این مدارس هم به تضاد منافع و چالش خواهد رسید. دربازار، ما بازار آموزشگاه‌های خصوصی، بازار اساتید کنکور، آموزشگاه‌های کنکور، همایش‌های آموزشی تست‌زنی را هم داریم. همچنین باید اشاره کنیم که الان هستند اساتیدی که برای یک روز ۶۰۰هزار تومان از هر نفر دریافت می‌کند. اگر روزی استارتاپ‌ها درصد و دستمزد بیشتری به ‌اساتید مطرح بدهند، به سمت استارتاپ‌ها می‌روند و در اینجا هم همان چالش‌های مربوط به اسنپ و دیوار ایجاد می‌شود چون منافع و درآمد آموزشگاه‌ها و موسسات آفلاین به خطر می‌افتد.
رحیمی‌نژاد: به نظر من اتحادیه باید به سمتی برود که قوانینی برای این حوزه تدوین کند یا اگر قانون مرتبطی وجود دارد، آن را به‌روزآوری کند و به نوعی پیش‌بینی درستی از مشکلات احتمالی این حوزه هم داشته باشد که قبل از بروز مشکلاتی مانند فیلترکردن و…، اقدامات قانونی بکند.
عزیزپور: به نظر من هم نبود قوانین در این حوزه، مهم‌ترین مشکل و چالش است و نوعی سردرگمی ایجاد می‌کند.
  •  آقای امامی، شما فکر می‌کنید که در آینده با چه مشکلات و موانعی برای رشد کسب‌وکارتان مواجه خواهید شد؟
امامی: همین الان هم خیلی‌ها به صورت موازی با ما در حال کار هستند. وقتی کسب‌وکارهایی مانند ما شکل می‌گیرد و راه‌اندازی می‌شود، تازه افرادی در بدنه کسب‌وکارهای سنتی متوجه می‌شوند که ظرفیتی وجود دارد و این سوال برای‌شان ایجاد می‌شود که چرا خودمان استارتاپ راه‌اندازی نکنیم؟! و چون این افراد در بدنه سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی ارتباطات قوی دارند، سعی می‌کنند انحصار ایجاد کنند. حتی بعضا پیش آمده که مدارس را به اصطلاح از چنگ بچه‌های دیگر درمی‌آورند و خودشان با آنها کار می‌کنند.
  •  به نظر خودت، چقدر مدارس شما را جدی خواهند گرفت؟
امامی: ببینید، کاری که ما می‌کنیم در واقع نوعی هوشمندسازی مدارس هم به شمار می‌رود و موجب می‌شود که هر مجموعه‌ای که با ما کار می‌کند، به یک مدیر واحد تبدیل شود که به راحتی ساز‌وکارهای مربوط به روند آموزشی را به صورت آیتی‌بیس کنترل می‌کنند و در اختیار دارند؛ یعنی هر کدام اختیار کار خودشان را دارند. اگر لینک‌های موازی در کار ما دخالت نکنند، این ارقام به دست می‌آید. هر چند هستند شهرهای کوچکی که حتی اگر برای استفاده خدمات ما ثبت‌نام هم می‌کنند، ولی امیدی ندارم که مثلا ۸سال با آن همکاری کنم چون برخلاف تصور رایج، سرعت اینترنت در بسیاری از شهرهای کوچک ایران اینقدر بالا نیست که مثلا بتواند فایل‌های ویدئویی را مشاهده کند.
عزیزپور: هر چیزی که الان آنلاین است، در واقع جانشین چیز دیگری شده که در فضای آفلاین و سنتی ارائه می‌شده. مثلا آموزش آنلاین جایگزینی برای کلاس‌های حضوری در فضای فیزیکی است. این مسئله را باید قبول کرد و نگوییم ما با هیچ جایی اصطکاک نداریم.
  •  مجوز از کجا گرفته‌اید؟
امامی: اغلب ای‌نماد را گرفته‌ایم اما خود من به همین دلیلی که اشاره کردم در مورد انحصارگرایی، مراجعه‌ای به آموزش و پرورش نداشتم چون هستند افرادی که با ارتباطاتی که دارند، نه تنها همکاری نمی‌کنند بلکه به دنبال انحصارگرایی هم هستند.
رحیمی‌نژاد: بشخصه هم به پلیس فتا و هم به آموزش و پرورش مراجعه داشتم اما اصلا مجوزی برای پلتفرم‌هایی مانند ما تعریف نشده است.
امامی: من بازاریاب فرستادم به مدارس و بسیار استقبال می‌شود و حتی تعجب می‌کنند از اینکه چنین برنامه‌ای چقدر می‌تواند تسهیل‌گر کارهای‌شان باشد. حتی با بررسی‌هایی که انجام داده‌ایم، با استفاده از این فضایی که ما برای‌شان ایجاد می‌کنیم، مصرف کاغذ به یک هشتم می‌رسد. اما در هر صورت همان بحث لینک‌هایی است که چون مدارس زیادی را می‌شناسند و در بدنه آموزش و پرورش حضور دارند یا ارتباط دارند، فکر می‌کنند به راحتی می‌توانند چنین برنامه‌ای را راه‌اندازی کنند. در حالی که من حداقل با ۵برنامه‌نویس حرفه‌ای کار می‌کنم و مراحل آزمون و خطای زیادی را پشت سر گذاشتم.
  •  سوالی که در این بخش از میزگرد می‌‌خواهم مطرح کنم، مربوط به نگاه سرمایه‌گذاران به استارتاپ‌های آموزشی است؛ هر کدام از تجربیات خودتان بگویید و اینکه آیا موفق شده‌اید سرمایه‌گذار جذب کنید؟
عقیلی: من سرمایه‌گذار جذب کرده‌ام و اتفاقا نگاه روشنی به این بازار دارند. با دست و بال باز هم با ما کار می‌کنند. یکی از دغدغه‌های سرمایه‌گذار ما اتفاقا روی کیفیت آموزش است. به‌ویژه آموزش برای شهرستان‌های دور، ارائه تخفیفاتی برای شهرستان‌های دور، حتی بسیاری از کارمندان ما از شهرستان‌ها هستند؛ یعنی هم از بابت آموزشی و هم از بابت استخدام کارمند و ایجاد شغل برای افرادی در شهرستان‌ها. همچنین ما کلاس آنلاین برگزار می‌کنیم و به افراد مهارت‌های کاری آموزش می‌دهیم که بتوانند شغلی به دست بیاورند.
حتی ما در کسب‌وکارمان زمینه‌های اشتغال افراد تحصیل‌کرده بیکار را هم فراهم کرده‌ایم و این موارد از جمله نکات مد نظر سرمایه‌گذار برای همکاری با ما بوده است. در واقع می‌خواهم بگویم هم این بازار را دارای ظرفیت خوبی می‌دانند و هم نگاه مثبتی به آموزش و ارتقای سطح آموزشی افراد دارند.
عزیزپور: ما در حال مذاکراتی برای جذب سرمایه‌گذار هستیم و این اتفاق به زودی رخ خواهد داد.
طالبی: ما از اول فرشتگان سرمایه‌گذار داشتیم و در مراحل بعدی خودمان سرمایه تزریق کردیم به تیزلند. به طور کلی در حوزه B2B راحت در حال کار هستیم اما دغدغه‌های اصلی ما در حوزه B2C است. چون هنوز نمی‌دانیم مجوز از کجا بگیریم. از شش جا درخواست مجوز دادم و چهار تا را گرفتیم! نشر دیجیتال، ستاد ساماندهی، وزارت ارشاد، از خود آموزش و پرورش درخواست مجوز کردم که مجوز الکترونیک ندارد و مجبورم مجوز آموزشگاه بگیرم، الان برای معرفی استاد باز مسائلی پیش می‌آید.
اما این یک اصل اساسی است که تا ما نرویم و حضور نداشته باشیم در ارگان‌های دولتی، کسی ما را به رسمیت نمی‌شناسد. الان با رفت و آمدهای ما، کارگروهی در آنجا تشکیل شده که به کسب‌وکارهایی از جنس کار ما می‌پردازد.
رحیمی‌نژاد: ما سرمایه‌گذار داریم. واقعیت این است که سرمایه‌گذار دنبال سود است و باید نسبت به سرمایه‌اش سودی به دست بیاورد. بنابراین اینکه اغلب بچه‌ها توانسته‌اند سرمایه‌گذار جذب کنند، یعنی نگاه مثبتی نسبت به این حوزه وجود دارد.
امامی‌: قبلا به دنبال سرمایه‌گذار بودیم و پیشنهاد ۸میلیاردی هم داشتیم. اما در نمایشگاه الکامپ خودمان رقم‌های بالایی گفتیم که کسی سراغ ما نیاید تا کسب‌وکارمان رشد بیشتری بکند.
  •  هر کدام از دوستان اگر سخن پایانی دارند، بفرمایند. 
عقیلی: حرف پایانی من این است که اگر کمی به عقب برگردیم، می‌بینیم که پناهگاه همه افرادی که الان به نوعی مخاطب یا جامعه هدف کسب‌وکارهایی چون ما هستند، قبلا ضمیمه آگهی روزنامه همشهری بود که الان ابعاد کوچک‌تری دارد. در واقع هر بخش از آن آگهی‌ها به نوعی جدا می‌شوند و هر کدام می‌شود یک استارتاپ. از املاک گرفته تا تدریس خصوصی و… بنابراین می‌توان امیدوار بود که همپای این رشدی که در حوزه آنلاین رخ داده، هم قوانین مدونی ایجاد شود، هم سرمایه‌گذاران هر چه بیشتر به اکوسیستم توجه کنند و هم کسب‌وکارها رشد بالاتری را تجربه کنند.
طالبی: مشکل ما کماکان نبود یک مرجع است که ‌به ما بگوید، برای کسب‌وکارتان چه مجوزهایی نیاز دارید و از چه ارگان‌ها یا سازمان‌هایی باید دریافتش کنید. فکر می‌کنم با شکل‌گیری اتحادیه این مشکل کمرنگ شود البته در صورتی که اتحادیه بتواند راهنمایی دریافت مجوزها را برای صاحبان ایده و کسب‌وکارها داشته باشد.
رحیمی‌نژاد: استادبانک هم در نهایت یک سایت آگهی است که می‌خواهد آسانی بیشتری به کار بدهد. همه چیز مرتب شده با قیمت مشخص به مشتری ارائه می‌شود و حدودا ۲۰درصد هم استادبانک سهم برمی‌دارد. البته ما مدارک اساتید را بررسی می‌کنیم و گام جلوتری که از آگهی‌ها برمی‌داریم همین است که مدارک تحصیلی افراد را بررسی می‌کنیم و هر استادی را به مشتریان معرفی نمی‌کنیم.
امامی: چیزی که الان به اشتباه در ایران از آن به نام هوشمندسازی مدارس یاد می‌شود، استفاده از بورد هوشمند است. در حالی که سامانه‌ ما کمک‌آموزشی محسوب می‌شود و نه با معلم و دانش‌آموز کاری ‌دارد و نه به بورد هوشمند؛ بلکه سامانه‌ای است که تعاملات دانش‌آموزان در آن ثبت می‌شود. بدون اینکه هزینه‌ای برای مدرسه در‌بر‌داشته باشد.
عزیزپور: علاوه بر مسائلی که برای مجوز وجود دارد، استارتاپ‌هایی که در حوزه تولید محتوای ویدئویی و به طور کلی آنلاین هستند، قانون کپی‌رایتی برای دفاع از منافع‌شان وجود ندارد‌ بنابراین نیاز به چنین قانونی هم به شدت حس می‌شود.
زارعی: بحث تولید محتوا و حق کپی‌رایت که آقای عزیزپور گفتند، برای ما دارای اهمیت زیادی است و باید در این زمینه هم فکری شود.
طالبی: نکته‌ای را من می‌خواستم در مورد بحث هوشمندسازی مدارس عرض کنم؛ الان مدارس ایران بعضا دیجیتال شده‌اند اما هوشمند نشده‌اند. در مسیر هوشمندسازی باید محتوا تعاملی بشود و دانش‌آموزان بتوانند با محتوای دیجیتال تعامل داشته باشند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.