. در همین ارتباط چون در بازار من را به چهره نمیشناسند، یک ماه در میان، برای رصد بازار میروم و بهصورت ناشناس کالاهای امرسان را دیدهبانی میکنم. به مغازهها میروم و شیوههای فروش محصولات امرسان را رصد میکنم. مثلا در سهراه امینحضور، در مغازهای به فروشنده گفتم یخچال امرسان میخواهم ولی فروشنده ایرادهای زیادی از امرسان گرفت؛ اینکه موتورش خوب کار نمیکند و مشکلاتی دارد اما من اصرار کردم که فقط امرسان میخواهم. قبول کرد و گفت پس ۲۰ هزار تومان بده! میدانستم به چه دلیل چنین مبلغی را مطالبه میکند، چون از شگردهای فروش امرسان است که ۲۰ هزار تومان به فروشنده بابت فروش کالای امرسان پرداخت میکند؛ یعنی تنها چند کالای امرسان بهعنوان نمونه در ویترین فروشنده قرار میگیرد و او تنها نقش فروشنده و حواله مشتری به محصول ما را دارد. آدرس و شماره مشتری را میگیرد و به شرکت فکس و ایمیل میکند و از این بابت ۲۰ هزار تومان میگیرد. در واقع ما از تنبلی فروشنده بهنحو احسن استفاده میکنیم. مشتری هم پول را در محل پرداخت میکند. وقتی اصرار من را دید، قبول کرد و ۲۰ هزار تومان را خواست، گفتم من اول باید امرسان را ببینم. گفت شما سیگاری هستید؟ گفتم نه. گفت بالاخره فرد سیگاری که دیدهای؟ گفتم بله. گفت وقتی برای خرید سیگار وینستون میروند، مگر پاکت را باز میکنند و بعد میخرند؟ امرسان هم در بازار ایران حکم وینستون را دارد، یعنی اینقدر معتبر است که بدون دیدن باید خریدش. برگشتم به دفترم در سهراه امینحضور و خواستم که آن فروشنده را بیاورند. با حالتی خجالتزده آمد ولی من تشویقش کردم که از شیوه فروشش خوشم آمده و حتی پنکهای هم به او هدیه دادم. از آن به بعد از فروشندگان خوب و معتبر ما شده است.
مطلب قبلی
مطلب بعدی