دزدان دریایی در تهران

0

روزی که در نمایشگاه فین‌استارزتهران  روی سن آمد تا برای سرمایه‌گذاران و استارتاپی‌ها سخنرانی کند، شروع کرد به «قارقار» کردن و بعد هم میکروفن را گرفت به سمت حضار و از آنها خواست قارقار کنند. همه بخصوص کت و شلواری ها  مات و مبهوت مانده بودند که یعنی چه؟آنهم با  عنوان عجیبش ، «دزدان دریایی»  (Piratesummit).

اولدیس لایترت (Uldis Leiterts) بدون کشتی دریایی‌اش برای هفتمین‌بار   چند روزی را در تهران لنگر انداخت تا در نمایشگاه فین‌استارز استارتاپ‌های ایرانی را از نزدیک  ببیند و بهترین‌هایشان را گلچین کند، برای حضور در «پایرت سامیت» که هرساله در شهر «کلن» برگزار می‌شود،

رویدادی معتبری که هر سال با انتخاب و دعوت از استارتاپ‌های کشورهای مختلف جهان و سرمایه‌گذاران بین‌المللی برپا می‌شود.

از اولدیس در مورد اسم غلط‌انداز «دزدان دریایی» پرسیدم، به ضرب‌المثلی بومی اشاره کرد که می‌گوید «وقتی می‌شود دزد دریایی شد، چرا کارمند نیروی دریایی شویم؟» ضرب‌المثلی با خاستگاه فرهنگی غرب. در توضیح آن می‌گوید که شرکت‌های بزرگی در جهان وجود دارند، در مقابل آنها جوانان کارآفرین باهوش قرار دارند که با ایده‌ای ناب و روشی منحصربه‌فرد می‌آیند و استارتاپی را راه‌اندازی می‌کنند و بازار را از چنگ شرکت‌های بزرگ درمی‌آورند. ما به این روش می‌گوییم روش دزدان دریایی. او می‌گوید بچه‌های استارتاپی مثل دزدان دریایی باید در اندیشه تسخیر و شکست برندهای بزرگ جهان باشند.

مردی که علاوه بر تیشرت سیاه با نوشته «دزدان دریایی» و چشم‌بند، برندش نمادِ صوتی نیز دارد؛ مشتانی گره‌کرده همراه با صدای سوت قطار. که گاه و بیگاه آن را می کشد. اولدیس که شهرهای اصفهان، شیراز و یزد را دیده می‌گوید: «تهران را بیشتر دوست دارم چون زنده است.» می‌گوید بچه‌های استارتاپی ایران باهوش هستند اما نگاه جهانی ندارند. در سفر کوتاهش به ایران، در شهرک مرزداران در برج الوند، پاتوق استارتاپ‌های تهرانی، به سراغش رفتیم و در میانه جلسه با بچه‌های خوب «تسکولو» که پیش‌تر توسط اولدیس لایترت انتخاب و به پایرت سامیت کلن رفته بودند، او را ملاقات کردیم و فرهاد هدایتی، بنیان‌گذار خوب تسکولو، زحمت ترجمه را برایمان کشید. این گفتگوی استارتاپی را بخوانید.

  •   در مورد خودتان و کارهایی که در حوزه کارآفرینی انجام می‌دهید کمی توضیح دهید. برای مخاطبان ما که اغلب جوانانی هستند که تازه می‌خواهند کارآفرینی را شروع کنند شنیدن سرگذشت کسی مثل شما باید جالب باشد.

من یک کارآفرین سریالی هستم که چند استارتاپ داشته‌ام. در حال حاضر سازمان‌دهنده جهانی«پایرت سامیت»  هستم که یک برنامه استارتاپی بین‌المللی است که امسال در ۴۵ شهر در دنیا رخدادهایی را برگزار کرده است و بنیان‌گذار و مدیرعامل یک استارتاپ فعال به اسم فرگمنتی هم هستم.

در ۵-۶ استارتاپ بوده‌ام. قبل از «فرگمنتی» که در حال حاضر در آن فعالیت می‌کنم در «اینفوگرام» کار می‌کردم که استارتاپی است برای درست کردن و به اشتراک گذاشتن اینفوگرافیک. قبل از آن هم در یک کمپانی تولید بازی بودم که خدا را شکر شکست خورد!

  •   مجموعه پایرت سامیت دقیقا چه کار می‌کند؟

پایرت سامیت یک کنفرانس مربوط به تکنولوژی است که هر سال ماه سپتامبر در کلن آلمان برگزار می‌شود. کسانی که دعوت‌نامه دارند و تعدادشان حول‌وحوش هزار نفر است در این برنامه می‌توانند شرکت کنند. هدف این کنفرانس این است که افراد جالبی را که در زمینه‌های مختلف کارآفرینی فعال هستند هرسال دورهم جمع کند. کل این برنامه هم در محلی برگزار می‌شود که در نوع خود خیلی غیرعادی است.

  چطور؟

محل اجرای برنامه بین دو خط قطار در شهر کلن است. وسط این دو ریل محیطی هنری است که مردم در آن جمع می‌شوند و کارهای هنری و برنامه‌های جذاب هنرمندان و مخترعان و… را تماشا می‌کنند. برنامه‌هایی مانند مجسمه‌های در حال سوختن و یا رقابت ربات‌هایی که همان‌جا ساخته می‌شوند. افراد نوآور و سرمایه‌گذارهای خیلی حرفه‌ای را دعوت می‌کنیم. آنها را دورهم و در جایی شبیه کمپ بچه‌های دبیرستانی جمع می‌کنیم. این نوع دورهم جمع شدن و فضایی که قرار داریم،  باعث می‌شود ارتباط‌هایی که در این کنفرانس شکل می‌گیرد پایدار باشد و در طول زمان از بین نرود و در ذهن‌ها باقی بماند.

  •   چرا پایرت ‌سامیت را بین دو ریل قطار برگزار می‌کنید؟ چنین جایی برای یک رویداد کارآفرینی جای مناسبی است؟

محل برگزاری کنفرانس دقیقا بین دو خط قدیمی قطار است و نکته جالب این است که هنوز هم این خط قطارها کار می‌کنند. هر۱۰ دقیقه قطاری از آنجا رد می‌شود و سوت می‌کشد و ما وسط سخنرانی صدای صوت درمی‌آوریم. این منطقه از نامطلوب‌ترین قسمت‌های شهر کلن و به‌عبارتی بخشی از محلات پایین‌شهر است. چندین سال پیش شهرداری برخی رویدادهای فرهنگی را آنجا پایه گذاشت برای این بود که محیط و فضای این محله کمی رشد کند و بهتر شود. اگر بخواهم فضای آن را بهتر توصیف کنم باید بگویم خط آهنی است که بین آن فضای زیادی است و هنرمندان می‌توانند کارهایشان را آنجا به نمایش بگذارند.

  •   به غیر از این مکان عجیب، این رویداد چه ویژگی‌های خاص دیگری دارد؟

درواقع ارزش اصلی پایرت سامیت به آدم‌هایی است که در آن شرکت می‌کنند. این رویداد یک برنامه سه‌روزه است که مانند سفری ماجراجویانه تجربه‌های خوب و پرهیجانی را در اختیار شرکت‌کنندگانش می‌گذارد. شما به‌عنوان علاقه‌مند به حوزه کارآفرینی به آنجا می‌آیید و در این سه روز ارتباط‌های بسیاری با آدم‌های جالب و متخصص برقرار می‌کنید. آدم‌هایی که تعدادشان خیلی زیاد است و زمانی زیادی آنجا می‌مانند. دلیل اینکه می‌گویم ارزش رویداد به این آدم‌هاست به خاطر این است که همه افرادی که در پایرت سامیت حضور پیدا می‌کنند انتخاب و دعوت شده‌اند و هیچ کسی بدون دعوت‌نامه نمی‌آید. دلیل این انتخاب هم این است که محیط و فضایی که در اختیار داریم محدود است. شهرداری کلن هم تمایل ندارد این محیط را تغییر دهد یا آن را بزرگ‌تر کند. بنابراین چون محیط محدود است برگزارکنندگان رویداد نمی‌توانند تعداد زیادی را دعوت کنند. بنابراین  برنامه از نظر تعداد افرادی که هر سال در آن شرکت می‌کنند بزرگ‌تر نمی‌شود بلکه تلاش می‌شود هر سال کیفیت افراد دعوت‌شده را بالاتر ببریم. برای این کار هم هرسال دور دنیا را می‌گردیم و بهترین سخنران‌ها و افرادی را که می‌توانیم پیدا می‌کنیم و آنها را در این محل دور هم جمع می‌کنیم.

  •   منابع مالی پایرت سامیت از کجا تامین می‌شود؟

یکی از راه‌های درآمدزایی این رویداد فروش بلیت است که در روزهای آخر با قیمت حدود ۳۰۰ یورو فروخته می‌شود. ولی راستش را بخواهید سودی در این بلیت‌فروشی نیست! این را من می‌گویم که بلیت فروخته‌ام. با فروش بلیت برای یک رویداد نمی‌توان هزینه‌های آن را تامین کرد.

  •   پس انگیزه‌تان برای برگزاری آن چیست؟ عاشق هستید؟

درواقع این برنامه توسط کارآفرین‌ها و برای کارآفرین‌ها اجرا می‌شود. نگاه ما به این رویداد به‌عنوان برگزارکننده به‌صورت تلاش برای ایجاد یک تغییر بزرگ فرهنگی در اکوسیستم استارتاپی و کارآفرینی اروپاست.

  •   برگردیم به ایران؛ چندبار به ایران آمده‌اید؟

دومین‌باری است که در ارتباط با پایرت سامیت به ایران آمده‌ام. پارسال این رویداد در آواتک برگزار شد و امسال در فین‌استارز.

  کلا چندبار به ایران آمده‌اید و اولین‌بار دقیقا چه زمانی بود؟

به طور کلی هفت‌بار به ایران آمده‌ام. اولین‌بار هم پارسال برای پایرت سامیت بود که سفری به ایران داشتم.

  •   بین اولین باری که به ایران آمدید تا الان چقدر فضای کارآفرینی ایران تغییر کرده؟ اصلا تغییر کرده است؟

نسبت به جاهای دیگری که می‌روم، تعداد استارتاپ‌های ایران که بر اساس دانش جلو می‌روند بیشتر از جاهای دیگر است اما چیزی که اینجا خیلی به چشم می‌آید این است که کارآفرینان ایرانی خیلی دید جهانی ندارند و تعداد کسانی که بخواهند به صورت جهانی کار کنند کم است. جالب است که از پارسال تا امسال تعداد استارتاپ‌هایی که قرار است کارهای آزمایشی کنند بیشتر شده؛ استارتاپ‌هایی که احتمال شکست‌خوردنشان هم زیاد است. استارتاپی چون فودچی که امسال در پایرت سامیت هم شرکت کرده بود و یک بات تلگرام است که با آن می‌توان غذا سفارش داد به نظرم جذاب است.

  •   در ایران جریان کپی کردن ایده استارتاپ‌های خارجی راه افتاده است. شما تجربه جهانی این موضوع را دارید. این مرحله طبیعی است یا خیر؟

بخشی از آن برای اکوسیستم طبیعی است. وقتی اکوسیستمی تازه شروع می‌شود کپی کردن‌ها زیاد است ولی با توجه به چیزهایی که در ایران دیده‌ام به نظرم می‌آید و دوست دارم این‌طور فکر کنم که کارآفرین‌های ایرانی این‌قدر خلاق هستند که بتوانند چیزی بسازند که کاملا جدید باشد و نه‌تنها در ایران بلکه در خارج از ایران هم از آن استفاده ‌شود.

  •   ویژگی‌های خاص بچه‌های استارتاپ ایرانی چیست؟

از لحاظ تکنولوژی خیلی باهوش هستند. در ایران که بودم کارگاه‌های بسیاری برگزار کردم. افرادی که با آن‌ها در ارتباط بودم خیلی علاقه‌مند بودند اطلاعات جدیدی بگیرند و از آنها استفاده کنند. حتی در مورد تحریم‌ها باید بگویم هرقدر روی سیستمی که باهوش است محدودیت بگذارید آن‌ها برای دور زدن و به دست آوردن چیزهایی که ندارند خلاق‌تر می‌شوند. با همه این داستان‌ها، شرکت‌هایی که کپی نمونه‌های خارجی هستند واقعا کپی نیستند، بلکه بسیاری از ایدههای خارجی را بومی کرده‌اند. البته این همه انرژی که صرف بومی یا کپی کردن می‌شود اگر روی چیزهای جدید صرف شود بهتر است.

  •   چند استارتاپ بزرگ و موفق ایرانی را نام ببرید.

مثلا کافه‌بازار. بدون اینکه بخواهم اسم ببرم، فکر می‌کنم استارتاپ‌هایی که در حوزه اشتراک‌گذاری اپلیکیشن‌هایی که در ایران تولید می‌شوند، فعالیت می‌کنند، می‌توانند خیلی رشد کنند. استارتاپ‌های حوزه تاکسی‌رانی مانند اسنپ و تپ۳۰ و همین‌طور استارتاپ دونیت که امسال در فین‌استارز اول شد هم استارتاپ‌هایی هستند که آینده روشنی دارند.

  •   ماجرای رفتنتان به دماوند و دلایل و حاشیه‌های آن را اگر دوست دارید برای ما بگویید.

همیشه کوه را دوست داشته‌ام. راستش خودم اهل جایی هستم که مرتفع‌ترین نقطه آن تپه‌ای است با ارتفاع ۳۸۰ متر! سفر کردن به جایی که کوه دارد را دوست دارم. قبل از دماوند هم به قله‌های دیگری رفته‌ام و همیشه دوست داشتم به دماوند بروم. افرادی که در شرکت‌ها و حوزه‌های مرتبط با تکنولوژی در سراسر دنیا کار می‌کنند را جمع کردم تا قله دماوند را فتح کنیم. آنقدر آماده نبودند که بتوانند قله را فتح کنند، ولی ایده‌شان این بود که بهتر است در رفتن به بلندترین قله شکست بخوریم تا اینکه کوتاه‌ترین قله را فتح کنیم. امسال تا ارتفاع ۴۱۰۰ متری قله دماوند رفتیم که بلندترین ارتفاعی است که در عمرم رفته ام. ولی موفق نشدم قله را فتح کنم. اما دفعه بعد می‌خواهم بالاتر بروم.

  •   دزدان دریایی دقیقا یعنی چه؟

پایرت سامیت از ایده‌ای می‌آید مبتنی بر ضرب‌المثلی که می‌گوید «چرا عضو نیروی دریایی شوی وقتی می‌توانی دزد دریایی شوی!». کل این ضرب‌المثل حس کارآفرینی دارد و یکی از ضرب‌المثل‌های موردعلاقه مرحوم استیو جابز هم بوده است. نمی‌دانم چه کسی این اسم را انتخاب کرده ولی وجه‌تسمیه آن برای این رویداد کارآفرینی از آن ضرب‌المثل است.

  •   با وجود توضیحتان متوجه ارتباط کارآفرینی با دزدی دریایی نشدم!

کارآفرین‌ها به جاهایی می‌روند که کسی تا حالا آنجا نبوده. دزدان دریایی هم می‌روند به جایی که تا حالا کسی آنجا نبوده و قانون‌های موجود را می‌شکنند. کارآفرین‌ها از زندگی شخصی تا خود شرکتشان را وقف می‌کنند برای اینکه بتوانند محصول جدیدی تولید کنند که زندگی مردم را عوض می‌کند. آن‌ها با همه آنچه دارند ریسک می‌کنند. ما می‌خواستیم کنفرانسی برگزار کنیم و این ریسک‌پذیری روحیه کارآفرین‌ها را جشن بگیریم.

  •   چون خودتان گفتید دزدان دریایی، خدای‌ناکرده دزدی که نمی‌کنید؟

یک نوع نگاه هم این است که کارآفرین‌ها مانند اکثر جامعه نیستند و برخلاف اکثر مردم حرکت می‌کنند. استارتاپ کوچکی می‌سازند و با آن صنعت بزرگی را می‌گیرند. اگر بخواهیم این‌طور نگاه کنیم باید بگوییم این صنعت را می‌دزدند و خیلی وقت‌ها هم این شرکت‌های کوچک استارتاپی می‌توانند شرکت‌های بزرگ را که در این زمینه کار کرده‌اند بکشند.

  •  این سوال را به این جهت می‌پرسم که با توجه به اتفاقاتی که در سال‌های گذشته برای ایران افتاد، به لحاظ فرهنگی نگاه بی‌اعتماد به حوزه خارجی وجود دارد. در حال حاضر در کشور ما این نگرانی وجود دارد که ایده‌های جوان‌های ما دزدیده می‌شود. اسم رویداد شما هم که خیلی‌ها را یاد این نگرش می‌اندازد!

اما حداقل از سمت مردم که نگاه کنید، ایران کشوری بوده که مردمش خیلی مهمان‌نواز هستند و با آغوش باز از زمینه‌های جدید تکنولوژی استقبال کرده‌اند.

  • منظورم این است که این نگرانی به‌خصوص در بخش حاکمیت وجود دارد که خارجی‌ها ایده‌های جوانان ما را می‌دزدند.

در مورد پایرت سامیت باید بگویم که تنها استارتاپ‌ها را با هم مرتبط می‌کند. خود پایرت سامیت حتی این قابلیت و ظرفیت را ندارد که شرکتی راه بیندازد. در مورد اسم پایرت سامیت هم باید توضیح دهم که انتخاب این نام به این دلیل است که کارآفرین‌ها را تشویق می‌کند مانند دزدان دریایی شوند و از اینکه صنعتی را زیرورو کنند بیمی نداشته باشند. حتی اگر این کار به این معنا باشد که برای مدتی مردم شما را جزئی از جامعه ندانند.

  •  البته سوالی که پرسیدم نگرش جامعه استارتاپی نیست.

همانطور که گفتم ایران از لحاظ دانش ظرفیت زیادی دارد ولی برای ساختن شرکت‌های بین‌المللی که صدها نفر در سراسر دنیا در آن‌ها کار کنند باید شرکت و آدم‌های بین‌المللی داشته باشید که از همه جای دنیا به شما کمک کنند. من بیشتر از این نگران هستم که ایده‌های خوبی که مطرح می‌شوند در حد ایده بمانند و از آنها استفاده نشود تا اینکه نگران این باشم که دزدیده شوند. در همه جای دنیا افراد فعال در حوزه تکنولوژی خیلی علاقه‌مند هستند که بتوانند کارهای هیجان‌انگیز و جدید را با یکدیگر انجام دهند.

  •  بدبینی من از اینجا شروع شد که شرکتی خارجی به جای اینکه در ایران سرمایه‌گذاری کند شرکتی ایرانی را خرید. این اتفاق باعث ایجاد نگرش منفی نسبت به شرکت‌های خارجی شده است.

نباید کل جامعه تکنولوژی جهان را تنها با عملکرد شرکت راکت‌اینترنت قضاوت کرد. چراکه راکت‌اینترنت شرکتی با استراتژی خاص است و بسیاری از شرکت‌های دیگر اروپایی این‌طور نیستند. تعداد زیادی از شرکت‌ها با طرز نگاه‌های مختلف فعالیت می‌کنند و شما باید به این مسئله توجه کنید که شرکت‌های مختلف چه چیز می‌توانند برای کشور شما بیاورند و شما چه استفاده‌ای می‌توانید از آن‌ها کنید. شاید با کمی جاه‌طلبی و بلندپروازی ایرانی‌ها بتوانند شرکتی بسازند که از راکت‌اینترنت هم بزرگ‌تر باشد. چه خارجی باشید و چه داخلی، وقتی صحبت از فناوری است نباید از اینکه رقابت کنید ناراحت و نگران باشید یا از آن بترسید. با همه این داستان‌ها حتی وقتی رقیب بزرگی به بازار می‌آید باز هم ممکن است یک کارآفرین جوان که در جایی مثل حومه تهران نشسته، چیز جدیدی بسازد که موقعیت خیلی بزرگی در بازار کسب کند و در مقابل آن رقیب بزرگ قد علم کند.

  •   استارتاپ ایرانی تسکولو را که در انتخاب سال گذشته پایرت‌سامیت در ایران اول شد را تا چه اندازه دارای آینده و امکان رشد می‌بینید؟

به نظرم یکی از استارتاپ‌هایی  است که می‌تواند از ستاره‌های اکوسیستم ایران باشد و تیم خیلی باهوشی هم دارد. فکر می‌کنم محصول آن‌ها هم موقعیت خودش را در بازار پیدا کرده و به‌شدت می‌تواند در سطح بین‌المللی رقابت کند و خیلی هم برای شرکت‌های بزرگی که نیاز به چنین برنامه‌هایی دارند قابل‌استفاده است.

  •  به غیر از تهران، به شهرهای دیگر هم رفته‌اید؟

بله، به شیراز، قم، کاشان، یزد، و ابیانه.

  •  چه غذایی را بیشتر دوست دارید؟

با اسم غذاها چندان آشنا نیستم. گیاه‌خوارم و تمام غذاهای گیاهی ایران را دوست دارم.

  •  پس کوبیده ایرانی را از دست داده‌اید. کدام شهر ایران را بیشتر دوست داشتید و چرا؟

تهران. خیلی شهر زنده‌ای است و همیشه در حال بزرگ شدن است و از همه سمت رشد می‌کند.

  •  در آلمان هم نشریات اختصاصی استارتاپی وجود دارد؟

در منطقه بالتیک ماهنامه بسیار موفقی وجود دارد به کوکوفایندرز که باکیفیت خیلی بالا چاپ می‌شود و سایتی هم به نام تکراسا دارند که وضعیت کارآفرین‌های حوزه بالتیک را در آن می‌نویسند و کنفرانس هم دارند. ولی در حوزه استارتاپی تعداد نشریات چاپی زیاد نیست و بیشتر رسانه‌ها دیجیتال است.

 ما معتقدیم که فضای ایران هنوز آفلاین است و بخش قابل‌توجهی از مردم به اینترنت دسترسی ندارند.

  • اگر خارج از دایره آدم‌های کارآفرین، که به اینترنت دسترسی دارند، کسی واقعا علاقه داشته باشد مجله شما را بخواند خیلی خوب است.

 بله، واقعا همینطور است. و ما در حال حاضر هفته‌نامه هستیم و قرار است روزنامه شویم. چراکه جوان‌ها از شنبه خیلی استقبال می‌کنند.

به‌نظرم بهترین کاری که هر کشوری می‌تواند کند این است که به دانش‌آموزانش آموزش دهد که بعد از فارغ‌التحصیلی بروند دنبال اینکه شرکتی برای خود راه بیندازند تا اینکه در شرکتی کارمند شوند. وقتی می‌خواهید شرکتی بسازید از اینکه ایده‌های بزرگی داشته باشید نباید خجالت بکشید. چون اکثر مواقع درست کردن یک کمپانی که فقط در تهران یا در کل ایران کار می‌کند یا اینکه بین‌المللی است عموما یک میزان تلاش و زحمت می‌برد. یک تعداد افراد را باید استخدام کنید و مقدار مشخصی هم انرژی می‌خواهد. پس چه بهتر که این انرژی برای کار و شرکت خودتان صرف شود.

  •  از نظر شما مولفه‌های یک استارتاپ چیست؟

استارتاپ به صورت کلی یک راه‌ و روش مالی است. شرکت یا نوع خاصی از شرکت‌ها که عموما در حوزه‌های تکنولوژی هستند این امکان را دارند که به صورت نمایی رشد کنند. یعنی اگر تعدادی مشتری داشته باشید و بخواهید هزار درصد آن مشتری‌ها را زیاد کنید یک نفر نیرو اضافه کنید کافی است! عموما شرکت‌های کارآفرین خیلی دانش‌بنیان هستند و بر اساس دانش جلو می‌روند و شرکت باید در درآمد هرماه بین ۱۵-۲۰ درصد رشد کند. اگر بتوانید این رشد ماهیانه را داشته باشید زیاد فرقی نمی‌کند که دارید سبزی می‌کارید یا می‌فروشید یا یک اپلیکیشن ارائه می‌دهید! ولی عموما شرکت‌های تکنولوژی می‌توانند این کار را کنند.

  •  با توجه به تعریفی که کردید، اگر تعداد کاربرها محدود باشد نمی‌توان شرکت را استارتاپ محسوب کرد؟

آن‌قدر مهم نیست. حداقل از نظر بین‌المللی که به آن نگاه می‌کنید اندازه مارکت به‌تنهایی اهمیت ندارد، ولی شرکت باید این دید را داشته باشد که می‌تواند طی پنج تا هفت سال خودش را به درآمد سالیانه ۱۵۰ میلیون دلار برساند.

  •  اگر نتواند این درآمد را به دست آورد استارتاپ محسوب نمی‌شود؟

در این صورت احتمالا می‌شود به آن گفت یک شرکت اینترنتی. ولی به نظرم برای یک شرکت کارآفرین رشد سریع و زیاد خیلی مهم است و اینکه نهایتا این نوع شرکت‌ها یک متد و ابزار مالی هستند که می‌توانند خیلی سریع رشد کنند و عموما در سطح بین‌المللی کار می‌کنند. استارتاپ شرکتی بر پایه تکنولوژی است که ظرفیت بالایی برای رشد دارد و خیلی هم ریسک‌پذیر است. اکثر مواقع شرکت‌های کارآفرین این دید بین‌المللی را دارند تا اینکه بخواهند صرفا کار بین‌المللی کنند. به خاطر اینکه برای انجام کار بین‌المللی کافی است افراد زیادی را استخدام کنید. راستی شما نسخه انگلیسی هم دارید؟

 بله، ما هر هفته به طور میانگین با چهار کارآفرین که تازه‌کار هستند و تا حدودی موفق شده‌اند، مصاحبه می‌کنیم و ترجمه این گفت‌وگوها را روی سایت شنبه‌مگ منتشر می‌کنیم. می‌توانید گفتگوی خودتان را هم به انگلیسی  بخوانید.

چقدر خوب. (با دستش سوت قطار را می‌کشد.)

  • از شکست استقبال کنید

تعداد زیادی از شرکت‌های ایرانی فقط تمرکزشان بر ایران است و خارج از ایران نمی‌توانند کار کنند. یکسری از این‌ها نمی‌خواهند سمت خارج از ایران بروند و یکسری شرکت‌های خارجی هم نگاهشان به اکوسیستم ایران این است که ایده‌های بچه‌های ایرانی ورژن ایرانی‌شده استارتاپ‌هایی است که نمونه خارجی آن وجود دارد. این شرکت‌ها می‌گویند

برخی شرکت‌ها و افراد این استارتاپ‌ها را راه می‌اندازند و ما می‌توانیم در استارتاپ‌های بعدی که راه‌اندازی می‌کنند سرمایه‌گذاری کنیم، چون احتمالا بسیاری از این استارتاپ‌ها از بین می‌روند. درمجموع حس و پیش‌بینی خارجی‌ها این است که استارتاپ‌های نسل بعدی ایران بهتر خواهند بود. مدت‌زمانی که چنین تغییری به آن نیاز دارد خیلی بستگی دارد به اینکه فرهنگ کشور و مردم نسبت به مقوله و مفهوم شکست چیست و چه خواهد بود.

خیلی از کشورها در مناطق مختلف جهان به شکست خوردن به دیده مثبت نگاه می‌کنند چون شکست بخشی از پیشرفت است. مثلا در فنلاند روز ملی شکست خوردن دارند. نباید فراموش کرد که شکست برای موفقیت لازم است. پس بهبود وضعیت استارتاپ‌های ایرانی به فرهنگ ایران نسبت به مقوله شکست بستگی دارد.

بعد از اینکه گفتیم شکست برای موفقیت لازم است و این را به‌عنوان فرهنگ جامعه پذیرفتیم، باید یاد بگیریم بازگو کردن و اعتراف در مورد شکست را هم فرهنگ‌سازی کنیم. انسان به صورت طبیعی تمایلی به این کار ندارد. اکوسیستم استارتاپ‌های ایرانی باید تشویق شود به اینکه وقتی شکست خورد دوباره شروع کند و نترسد. اگر چنین اتفاقی نیفتد مطمئن باشید استارتاپ‌ها خیلی زنده نمی‌مانند. اما کل این داستان که نسل دوم بیاید و جای نسل اول استارتاپ‌های ایرانی را بگیرد شاید ده سال طول بکشد. اولدیس می‌گوید: «برای فتح قله دماوند باز هم خواهم آمد.»

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.