خانم‌ها کارمند بودن را ترجیح می‌دهند

0

دختری متولد سال ۶۲ که نخستین سوپرمارکت الکترونیکی ایران را در اتاق شخصی خانه پدری و در سال ۸۸ تاسیس کرد. حالا در ساختمانی ۴طبقه در منطقه سعادت‌آباد به‌عنوان مدیرعامل یکی از سایت‌های برتر تخفیف گروهی ایران، یعنی شرکت تخفیف آرمان ایرانیان که شما با نام تخفیفان آن‌را می‌شناسید، با ۱۰۰ نفر نیروی کار نشسته است. به دیوار دفتر کارش ده‌ها لوح افتخار و تشویق آویخته و شرکتش به گفته خودش بیش از ۱۰ میلیون دلار ارزش‌گذاری شده است. ۹ صبح زمانی است که برای گفت‌وگو با او هماهنگ کرده‌ایم. به دفتر کارش در سعادت‌آباد می‌رسم. نسیم دل‌انگیز بهاری می‌وزد. تروتمیز و شیک و فرز جلو می‌آید. دست می‌دهد و درحالی‌که لبخند از روی لبش محو نمی‌شود، خوش‌آمد می‌گوید. چهره بدون پیرایه و سادگی دفتر کارش همه سخن از دختری به میان می‌آورد که کار و تنها کار و پیش رفتن مهم‌ترین دغدغه‌اش است. در  گفت‌وگو با هفته نامه شنبه از سیر تا پیاز حوزه کاری‌اش حرف زده است. از شروع کارش، از حضور زنان در فضای استارتاپی ایران، از رقبا و شیوه‌های رقابت با آن‌ها و همچنین از همه حواشی این حوزه.

 

  • مثل اینکه از سفر کانادا برگشته‌اید. سفر کاری بوده یا تفریحی؟

تفریحی، اما با کار هم گره خورد و از چند شرکت استارتاپی آنجا بازدید داشتیم.

  •  کانادا را برای زندگی هم می‌پسندید؟

دوری مسافت و آب‌وهوای سرد آنجا را نمی‌پسندم.

  •  جای خاصی را برای زندگی مد نظر دارید؟

آلمان به دلیل آرامش شهرهایش، زندگی اجتماعی راحت و دسترسی به امکانات بین‌المللی جای مناسبی است. در آلمان شرایط آرام را برای زندگی محیا کرده‌اند.

  •  عافیتطلب هستید یا چالش‌طلب؟

من فکر کنم جزو دسته دوم هستم چون چالش، بخشی از زندگی من است.

  •  بچه چندم خانواده هستید؟

بچه اول خانواده هستم. یک خواهر کوچک‌تر دارم که مدیر فروش تخفیفان است.

  •  نسبت به خواهرتان هم سختگیری می‌کنید؟

با اینکه جزو موسسان شرکت است، در فضای کاری سعی می‌کنیم مثل دو همکار حرفه‌ای و سختگیرانه کار کنیم.

  •  شغل پدرتان چه بوده؟

پدرم عضو ارشد نیروگاه برق شهید رجائی بود و مدیریت نیروگاه‌های مختلف را بر عهده داشت و در همین نیروگاه هم بازنشسته شد.

  •  و شغل مادرتان؟

مادرم زمانی که ما به دنیا آمدیم از کار خود انصراف داد و خانه‌دار شد.

  •  شما هم زمانی که بچه‌دار شوید از کارتان انصراف می‌دهید؟

نه، فکر نمی‌کنم.

  •  یعنی بچه‌دار نمی‌شوید؟

چرا می‌شوم.

  •  پس همسر،آینده‌تان باید کارش را کنار بگذارد!؟

نه، قرار نیست کسی کارش را ترک کند.

  •  شما در خانواده‌ای بزرگ ‌شده‌اید که پدرتان کارمند بوده و مادرتان کارش را به خاطر فرزندانش رها کرده. در اینجا کمی احتیاط و محافظه‌کاری شغلی به ذهن خطور می‌کند. آیا راه‌اندازی کسب‌وکار شخصی توسط شما نوعی واکنش به این احتیاط بوده یا خودتان سر پرماجرایی داشتید؟

پدرم همیشه در کنار کارش کارهای دیگری برای رشد زندگی انجام می‌داد و الان هم پدر من نسبت به هم‌دوره‌ای‌های خودش در سطح متفاوتی زندگی می‌کند. زندگی مرفهی داشتیم اما پدرم همیشه دوست داشت من آدمی کاری باشم و دستم توی جیب خودم باشد و این باعث شد که در زندگی مرحله‌ به‌ مرحله پیشرفت کنم.

  •  چه زمانی از ایران خارج شدید؟

بعد از اینکه لیسانسم را گرفتم، حدودا سال ۸۶.

  •  هدفتان از رفتن به خارج از کشور چه بود؟ می‌خواستید کار کنید یا اینکه دانشی را فرا بگیرید و برگردید؟

برای کار از ایران رفتم. در آنجا سعی می‌کردم خودم را به‌عنوان کسی که از یک کشور جهان سوم آمده، قوی و با دانش فراوان نشان دهم و چون سنم از همه کمتر بود، می‌خواستم به آن‌ها ثابت کنم که من انتخاب درستی بوده‌ام و این را هم ثابت کردم. حتی در انگلیس رئیسم بالای سر من حاضر می‌شد و می‌گفت وقت کار تمام شده و می‌توانی بروی، ولی من می‌ماندم و کار می‌کردم.

  •  گویا در بچه‌گی دوست داشته‌اید راننده تاکسی شوید! هنوز هم رانندگی را دوست دارید؟

من دوتا ماشین دارم؛ یک اسپورتیج و یک ۲۰۶. ولی زیاد رانندگی نمی‌کنم.

  •  به نظر شما این درست است که می‌گویند رانندگی خانم‌ها خوب نیست؟

(بعد از اینکه کمی سرش را به اطراف می‌چرخاند و اِ… بلندی می‌گوید) تعداد خانم‌هایی که محتاطانه رانندگی می‌کنند، بیشتر است.

  •  با توجه به گفته شما که می‌گویید خانم‌ها محتاطانه رانندگی می‌کنند آیا در فضای کسب‌وکار هم همین‌طور است؟

نه، حداقل قانون نوشته‌شده‌ای در زندگی‌ام ندیده‌ام که بگوید خانم‌ها نمی‌توانند کاری را انجام بدهند. به نظر من این مسئله بیشتر مربوط به فرهنگ است. من در خانواده خودم به‌عنوان فرزند اول کسی بودم که انتظار زیادی از من می‌رفت. پدرم فرد سخت‌گیری بود. به خاطر نوع کارش که با ۵۰۰ نفر مرد سفت‌وسخت کار می‌کرد با ما هم همین رفتار را داشت. بسیاری از افراد نظر مثبتی نسبت به کار کردن خانم‌ها ندارند. باز هم تاکید می‌کنم این برمی‌گردد به فضای حاکم بر خانواده و به‌طور کلی اجتماع. مثلا مادر من همین‌الان هم به من می‌گوید تو دختری و اصلا نیازی نیست اینقدر کار کنی. بنابراین جسارت ورود جدی به یک کسب‌وکار در زنان جامعه کمتر ایجاد می‌شود.

  •  در فضای استارتاپی بحث جنسیت کمتر وجود دارد و این فضا قائم به حاکمیت نیست و فضایی است که شاید بتوان به آن خود اختیاری‌تر نگاه کرد. شما به‌عنوان یک زن به این فضا آمدید و بیزینس راه‌اندازی کردید. در این فضا چه می‌بینید که می‌تواند زنان را به این فضا بخواند؟

درست است که فضا مدرن است، اما تهش یک بیزینس است و با چالش‌ها و مسائل یک بیزینس چندان تفاوتی ندارد. باید دید یک خانم چه در فضای سنتی چه غیرسنتی قدرت ریسک‌پذیری دارد یا نه. در فضای استارتاپی ایران تعداد آقایانی که می‌دانند استارتاپ چیست و به دنبال چیستی آن هستند، بیشتر است که این مسئله به دانشگاه و فرهنگ هم برمی‌گردد. خانم‌ها کارمند بودن را ترجیح می‌دهند. من باز هم خانواده را موثر می‌دانم، چون خانواده به دریافت حقوق ۸۰۰ هزار تومانی توسط یک خانم راضی است. خانم‌ها با حقوق کمتر وارد حوزه کار می‌شوند و کمتر به دنبال ارتقا هستند، اما در مورد آقایان این مسئله برعکس است.

  •  یعنی می‌گویید خانم‌ها به خودشان این جرئت را نمی‌دهند که وارد فضای استارتاپی شوند؟

این مسئله برمی‌گردد به فضای خانواده که اجازه پیشرفت به خانم‌ها نمی‌دهد، ولی در مقابل آقایان به خاطر مسئولیت‌هایی که دارند قدرت ریسک‌پذیری بیشتری پیدا می‌کنند و خانواده‌ها هم از آن‌ها حمایت می‌کنند.

  •  منظورتان این است که خانم‌ها از جامعه‌ای مردسالار می‌آیند و مسائل تربیتی هم در آن موثر است؟

خانم‌ها قبل از ازدواج همیشه در خانه پدرشان زندگی می‌کنند و بعد از ازدواج هم شوهرانشان از آن‌ها حمایت می‌کنند و شما به‌عنوان یک خانم مسئولیتی که منجر به رشد شما شود را کمتر برعهده می‌گیرید.

  •  یعنی به دلیل مسئولیت‌های کمتری که به خانم‌ها داده می‌شود، چنین فضایی به وجود آمده است؟

بله، وقتی شما هیچ فشاری را تحمل نکنید همین فضا به وجود می‌آید.

  •  با توجه به فضاهای متفاوت و سیاست‌گذاری‌های مختلف در این فضا، چه اتفاقات و موانعی وجود دارد؟ تا حالا شده به خاطر جنسیتتان موانعی برای شما پیش بیاید؟

من با موانع و مشکلات زیادی مواجه شدم، ولی نه در فضای استارتاپی بلکه در فضای سنتی که بخش زیادی از کار ما با آن‌ها در ارتباط است. ولی در این فضا شرکت‌های همکار و کسب‌وکارها همیشه حمایت کامل را از ما داشته‌اند و در فضای ایکامرس ایران هیچ‌گاه به خاطر جنسیت مشکلی برایم پیش نیامده است. از طرفی من چیزی را از بیرون نمی‌بینم. همه ‌چیز برمی‌گردد به من. هیچ‌گاه سختم نبوده که در جلسه‌ای حاضر شوم یا  برای انجام کاری مذاکره‌ای داشته باشم. من روی خودم کار کردم. بارها هم از نه شنیدن‌ها تب‌خال زده‌ام، اما باز ادامه داده‌ام. این بحث بیشتر به خود فرد و اعتمادبه‌نفسش برمی‌گردد و من این را از بیرون نمی‌بینم. ما باید واقعیت‌های بیزینس را به افراد یاد بدهیم؛ چه پسر چه دختر.

  •  مهم‌ترین واقعیت‌های حوزه استارتاپی ایران چیست؟

جنبه‌های مختلفی را می‌توان مطرح کرد. از کمبود منابع انسانی متخصص و حرفه‌ای گرفته تا نیروهای مدیریتی، محدودیت‌های مارکتینگ، بعضا نبود اخلاق حرفه‌ای، مالیات‌ها، بیمه و… همگی واقعیت‌های این حوزه هستند.

  •  از بحث خانم‌ها دور نشویم؛ فضای استارتاپی را برای ورود خانم‌ها مناسب می‌دانید؟

اگر افراد درستکار باشند این فضا می‌تواند فضای آماده‌ای برای ورود خانم‌ها باشد. اگر من اهل تجارت و کسب‌وکار باشم دلیلی برای عقب‌نشینی نمی‌بینم. من مانعی در فضای استارتاپی ایران تا به حال ندیده‌ام و اصولا زن و مرد ندارد.

  •  یعنی مردانه بودن این فضا بحثی کمّی است یا فرهنگ مردسالارانه هم در آن دخیل شده است؟

ببینید اسم این فضا تجارت الکترونیک است و نوین بودن مهم‌ترین مشخصه آن است، اما ته قضیه سروکار شما با ادارات دولتی و بخش سنتی است. بنابراین در این فضا باید آمادگی هرگونه برخوردی را داشته باشید تا بتوانید دوام بیاورید. اگر فرد ضعیفی باشید هیچ‌گاه نمی‌توانید رشد کنید و دوام بیاورید.

  •  شما به کارمندان خانم حقوق کمتری می‌دهید؟

معمولا حقوق درخواستی کمتری دارند، چون هم رشدشان کمتر است و هم انتظاراتشان کمتر است و برای دریافتی بیشتر نمی‌جنگند.

  •  چند کارمند دارید؟

 ۱۰۰کارمند داریم که ۷۰ درصد مرد و ۳۰ درصد زن هستند.

  •  موفق‌ترین زن فضای استارتاپی ایران چه کسی است؟

اگر نسبی بخواهیم بسنجیم ما قدیمی‌ترین شرکت در این حوزه هستیم.

  •  چرا از خودتان به‌عنوان موفق‌ترین نام نبردید؟ جسارتش را ندارید یا بهتر از خودتان کسی را سراغ دارید و نمی‌خواهید نامی از او ببرید؟!

نه  نه! من نمی‌خواهم مستقیما در این مورد حرفی بزنم و نمی‌خواهم شما هم چنین چیزی بنویسید و سناریویی از حاشیه‌ها برای من درست شود. من فقط می‌گویم که ما نخستین شرکت در این حوزه هستیم.

اگر تمایل دارید بخش اول این گفتگو را اینجا بخوانید.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.