تجربه کاربری و استارتاپ‌ها

یادداشت حسین احمدلو، هم‌بنیانگذار یوایکس‌باکس

0

تجربه کاربری به طور کلی با علوم مرتبط با روابط، تعاملات و احساسات انسانی هم‌پوشانی زیادی دارد. روابط اجتماعی و روانشناسی، فلسفه و منطق، علوم کامپیوتر، هنر، گرافیک، ادبیات، انسان‌شناسی و بازاریابی از این دسته‌اند.

این روز‌ها در دنیای گسترده فناوری و اطلاعات، وب و نرم‌افزار‌های موبایل آنقدر روابط و تعاملات بین انسان‌ها و دستگاه‌های دیجیتال عمیق و درهم تنیده شده است که به‌ندرت می‌توان فضایی را بدون این تعاملات حتی تصور کرد.

اهمیت این موضوع به این دلیل است که در این فضا، رقابت بین کسب‌و‌کارها به‌شدت بالاست و همه به دنبال تکنیک‌های رشد برای ایجاد سود بیشتر در کسب‌و‌کار‌های خود هستند.

یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که در مورد این تعاملات بحث می‌کند، «تجربه کاربری» است.

 دنیای تجربه کاربری

دنیای تجربه کاربری هم‌ مانند همه علوم دیگر پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، ولی من شخصا معتقدم که جنس پیچیدگی‌های این علم بسیار متفاوت است و کمتر تخصصی را می‌شناسم که به این اندازه با علوم دیگر هم‌پوشانی داشته‌باشد.

تجربه کاربری به طور کلی با علوم مرتبط با روابط، تعاملات و احساسات انسانی هم‌پوشانی زیادی دارد. روابط اجتماعی و روانشناسی، فلسفه و منطق، علوم کامپیوتر، هنر، گرافیک، ادبیات، انسان‌شناسی و بازاریابی از این دسته‌اند. از طرفی سرعت پیشرفت علم و دنیای تکنولوژی دیجیتال باعث‌شده تا عواملی مانند رفتارهای اجتماعی، فرهنگ‌های کاربردپذیری، دسترسی‌پذیری، نحوه استفاده و دیدگاه‌های اقتصادی زندگی انسان‌ها را دستخوش تغییرات زیادی کند.

هنگامی که از تجربه کاربری صحبت می‌کنیم، از دو کلمه «تجربه» و «کاربر» استفاده کرده‌ایم. شاید بهتر باشد که  این دو عبارت را کمی مشخص‌تر تعریف کنم.

تجربه (Experience): این عبارت می‌تواند شامل هر آنچه که ذهن انسان در برخورد با اتفاقات، رویداد‌ها، تعاملاتش با محصولات و خدمات و به طور کلی استفاده ازهر چیزی که ذهن آن را پردازش می‌کند، باشد.

کاربر (User): به هر کسی که از یک محصول یا سرویس استفاده می‌کند، گفته می شود. کاربران را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ کاربران بالفعل و کاربران بالقوه.

تجربه کاربری خوب و مناسب، به طراحان و به ویژه طراحان محصولات دیجیتال کمک می‌کند تا بر کاربر به صورت عمیق‌تر و به دور از حاشیه‌پردازی و جانبداری تمرکز کنند

 چرا تجربه کاربری آنقدر مهم است؟

دنیای دیجیتالی ما به سرعت در حال گسترش است و به همین دلیل کسب‌و‌کارها نیاز به رشد و بهبود مداوم دارند. در گذشته طراحی محصولات تا این اندازه سخت و پیچیده نبوده است؛ طراحان آنچه را که فکر می‌کردند خوب است، به کار می‌گرفتند و امیدوارانه منتظر می‌شدند تا مشتریان آن را دوست داشته باشند و از آن استفاده کنند.

متاسفانه این تفکر دو مشکل جدی را به همراه داشت؛ اول آنکه در گذشته نفوذ اینترنت به این میزان نبود و با وجود دسترسی‌های کمتر، رقابت نیز کمتر بود و چون اکثر محصولات تجربه‌ای مشابه ارائه می‌کردند، رقابت عمدتا بر اساس قیمت اجناس شکل می‌گرفت. دوم اینکه به کاربر محصول، در این فرایند هیچ توجهی نمی‌شد و بیشتر محصولات طراح‌محور بودند تا کاربر‌محور.

تصمیم‌گیری در مورد موفقیت یا شکست پروژه‌ها، بیش از آنکه بر اساس تجزیه و تحلیل‌ داده‌های به دست آمده در تیم طراحی باشد، به شانس آنها بستگی داشت. با استفاده از طراحی تجربه کاربری این مشکلات حل می‌شوند و طراحی در کسب‌و‌کارها حساب‌شده‌تر انجام می‌شوند. تجربه کاربری خوب و مناسب، به طراحان و به ویژه طراحان محصولات دیجیتال کمک می‌کند تا بر کاربر به صورت عمیق‌تر و به دور از حاشیه‌پردازی و جانبداری تمرکز کنند. این عامل زمانی که یک پروژه وارد بازار می‌شود، شانس موفقیت پروژه را به دلیل هماهنگی بیشتر با نیاز‌های کاربرافزایش می‌دهد.

 جمع‌بندی

طراحی تجربه کاربری فرایند‌هایی را طی می‌کند تا بتواند محصول یا سرویسی را طراحی و ارائه کند که احساسات کاربران هنگام استفاده از آن را در نظر بگیرد و بهینه کند اما با این حال تجربه کاربری شامل تمام عوامل موفقیت در کسب‌و‌کارها نیست و لازم است تا بسته به نوع پروژه از آمیخته‌ای از علوم استفاده کنیم. با این حال، هنوز هم دلیل و مسیر قطعی برای موفقیت وجود ندارد زیرا گاهی با استفاده از همه این علوم پروژه‌ها به شکست منتهی می‌شوند. در این شرایط دیده می‌‌شود که انجام یک فرایند طراحی تجربه کاربری مناسب باعث شده است تا محصولی از شکست نجات یابد یا محصولی جایگاه واقعی خود را در بازار پیدا کند. در این وضعیت از آنجایی که تجربه کاربری به عنوان عامل متمایز‌کننده در کسب‌و‌کارهای امروزی مطرح است، توجه ویژه کسب‌و‌کار‌ها را می‌طلبد.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.