بپا خانه‌خراب نشوی!

0

مهم نیست شما چه کسب‌وکاری را شروع می‌کنید، هر نوع استارتاپی مصون از راهکارهای اشتباه نیست، چراکه برخی اشتباهات بازاریابی اجتناب‌ناپذیر بوده و ممکن است برای هر ایده نوپایی رخ دهند، به همین منظور نیز شناختن چالش‌هایی که ممکن است پیش‌روی هر کسب‌وکاری در فرایند بازاریابی قرار بگیرند، در اجتناب از اشتباه و یا به بیان بهتر، کمتر اشتباه داشتن، مؤثر است. به همین منظور در ادامه به ۷ اشتباه عمومی که ممکن است در فرایند بازاریابی برای استارتاپ‌ها رخ دهد، اشاره می‌کنیم.

  •  تحمیل هزینه‌های سنگین بازاریابی

هر استارتاپی در شروع فعالیت خود می‌خواهد مانند یک بمب صدا کند، همه آن را بشناسند و طوفانی را در زمینه کسب‌وکار خود ایجاد کند، به همین دلیل نیز ممکن است برخی از صاحبان این کسب‌وکارها در همان ابتدا هزینه زیادی را صرف راه‌اندازی یک برنامه تبلیغاتی بکنند. چنین روندی چندان صحیح به نظر نمی‌رسد، چراکه خرج‌کردن مبلغ زیادی پول در ابتدای شکل‌گیری یک کسب‌وکار ممکن است نتیجه مورد نظر را در پی نداشته باشد، به همین خاطر نیز به کسب‌وکارهای تازه پیشنهاد می‌شود که فرایند بازاریابی خود را آرام شروع کرده و پس از معرفی خود و شناختن بازار، بودجه بزرگ‌تری را در فرایند تبلیغاتی خود لحاظ کنند. در همین راستا نیز پیشنهاد می‌شود در شروع یک کسب‌وکار، تمرکز بر بازاریابی محتوا در دستور کار قرار گیرد و برخی پیام‌های تبلیغاتی کم‌هزینه‌تر برای مخاطبان ارسال شود و به مرور زمان و پس از شناختن فضای کسب‌وکار، مخاطبان و شرکت‌های موفق بازاریابی، به دنبال طراحی سیستم‌عامل‌های تبلیغاتی که هزینه‌برتر هستند، باشند.

  •  انتخاب نادرست کانال‌های ارتباطی

انتخاب یک کانال ارتباطی با مخاطبان بسیار مهم است، چراکه امروز راه‌های ارتباطی متنوعی وجود دارد. رسانه‌های سنتی‌تری مانند تلویزیون و مجلات در کنار شبکه‌های اجتماعی پرطرفدار هر کدام می‌توانند راهگشای استارتاپ‌ها باشند، البته به شرطی که به‌درستی انتخاب شوند. از جمله اشتباهات رایج بازاریابی، انتخاب اشتباه کانال ارتباط با مخاطبان است، ممکن است چنین به نظر برسد که کانال‌های پرمخاطب بهترین روش ارتباطی هستند، اما چنین روندی همیشه راهگشا نخواهد بود و چه بسا نتیجه عکس دهد، به همین دلیل پیشنهاد می‌شود قبل از انتخاب کانال‌های ارتباطی، مخاطبان خود را به‌درستی بشناسید و به این درک برسید که مخاطبان شما بیشتر از چه رسانه‌های ارتباطی استفاده می‌کنند، چراکه هر محصولی مخاطب خاص خود را دارد و برای هر گروه از مخاطبان نیز روش ارتباطی متفاوتی به کار می‌آید.

  •  شتاب‌زدگی در روند بازاریابی

در شروع شکل‌گیری یک استارتاپ، شور و هیجان زیادی وجود دارد و این شور و هیجان می‌تواند در روند انتخاب راهکارهای بازاریابی و شکل‌دهی تیم تبلیغاتی بسیار مؤثر باشد؛ از همین رو نیز بسیاری از کسب‌وکارها و برندهای مختلف در آغاز فعالیت خود، دچار شتاب‌زدگی شده و از آنجایی که هدف عمده آنها تأثیرگذاری بر بازار و مخاطبان است، روند انتخاب تیم تبلیغاتی خود را بسیار سریع انجام می‌دهند که این مورد نیز مانند مورد اول که مربوط به هزینه‌کردن بود، اشتباه است. یک انتخاب شتاب‌زده نتیجه خوبی در پی نخواهد داشت به همین دلیل نیز پیشنهاد می‌شود در انتخاب تیم بازاریابی چندان شتاب به خرج ندهید، چراکه هر بازاریاب در شروع فعالیت یک نام تجاری، نیاز به شناختن برند مذکور و مطالعه دایره مخاطبان آن دارد و شتاب‌زدگی در این فرایند باعث عدم شناخت صحیح مشتریان و در نهایت شکل‌گیری یک روند اشتباه در بازاریابی خواهد شد.

  •  تمرکز صرف بر نام تجاری

تمرکز بیش از اندازه بر نام تجاری نیز یکی دیگر از اشتباهات رایج بازاریابی است، به این معنا که اگر یک استارتاپ جدید، تمام تلاش خود را صرف برجسته‌کردن نام تجاری خود کند و از همان ابتدا تنها به تکرار برند خود بپردازد، این امر ممکن است نتیجه عکس دهد؛ یعنی به جای اینکه مردم این نام تجاری را در ذهن خود نگه‌ دارند، از آن زده شوند؛ علت این امکان نیز این است که برندی که برای مردم شناخته‌شده نیست، صرف تکرار نام آن و برجسته‌شدن علامات تجاری‌اش نمی‌تواند قابل قبول باشد، به همین دلیل نیز پیشنهاد می‌شود در وهله اول یک نام تجاری با خدمات و محصولات خود معرفی شود، یعنی مخاطبان به جای مواجه‌شدن با سروصدای زیادی یک نام تجاری، با ارزش واقعی آن آشنا شوند، پس از معرفی واقعی یک برند و شناسانده شدن در بین مردم، می‌توان به مرحله برجسته کردن نام تجاری و حک شدن آن در ذهن مخاطبان وارد شد.

  •  توجه به صدای همه

هر کسب‌وکار تازه‌ای که شروع به کار می‌کند، با موج عظیمی از ایده‌های مختلف بازاریابی روبه‌روست، دوستان، کارمندان، همکاران، اعضای خانواده و … ایده‌های زیادی را با شما در میان خواهند گذاشت، اما اگر به همه این صداها توجه کنید و سعی در اجرای آنها داشته باشید، حاصل آن ترکیبی از نظریات مختلف خواهد بود که هماهنگی چندانی با یکدیگر نداشته و نمی‌توانند همپوشانی لازم را در فرایند بازاریابی ایجاد کنند. به همین خاطر نیز یک استارتاپ موفق در وهله اول باید حد و مرز فعالیت بازاریابی خود را مشخص کرده و یک گروه خاص را برای این کار در نظر بگیرد. این یک اصل اساسی است که انسان نمی‌تواند همه را راضی نگه دارد، به همین منظور نیز بهتر است به جای توجه به صداهای مختلف و نظریات متنوع اطرافیان، یک روند بازاریابی را با یک تیم محدود شروع کرده و به مرور زمان در پی گسترش آن باشد.

  •  تعقیب رقبا

فضای استارتاپ‌های امروزی یک فضای رقابتی است به همین دلیل نیز طبیعی به نظر می‌رسد که برندهای مختلف یکدیگر را رصد کنند و از برنامه‌ها و پیشرفت‌های هم باخبر باشند، اما نکته اینجاست که این امر ممکن است باعث یک اشتباه بزرگ در فرایند بازاریابی باشد و آن نیز غرق‌شدن در تعقیب رقباست. یک برند موفق باید برنامه بازاریابی مخصوص به خود را داشته باشد که بر اساس شناخت مخاطبان، بازار و خدمات اصلی آن شکل گرفته است، نه اینکه صرفا برنامه‌های رقبای خود را رصد کرده و بر مبنای آنها عمل کند! داشتن راهکارهای منحصربه‌فرد از طریق خلاقیت، ظرافت و دقت بالا انجام می‌گیرد، به همین دلیل نیز در فرایند رقابتی بازار باید در حد معمول و منطقی رقبای خود را در نظر داشت و در مقابل، تمرکز اصلی خود را صرف ارائه طرح‌های بازاریابی مؤثر کرد.

  •  عدم سنجش نتایج

هر فرایند تبلیغاتی نتیجه‌ای در پی دارد؛ خواه مثبت و خواه منفی که شناخت این نتایج در شکل‌گیری روند صحیح بازاریابی بسیار مؤثر واقع خواهد شد. در همین راستا باید گفت یکی از اشتباهات رایج در امر تبلیغات، عدم سنجش دقیق نتایج است. یک نتیجه‌گیری کلی نمی‌تواند چندان دقیق و کارآمد باشد، در حالی که بسیاری از برندها ممکن است به این نتایح کلی اکتفا کنند؛ در حالی که تنها یک سنجش دقیق و حساب‌شده است که می‌تواند برنامه‌های بازاریابی را به سوی بهتر‌شدن سوق دهد. در کمپین‌های آنلاین، تبلیغات تلویزیونی و سیستم‌عامل‌های بازاریابی فرایند سنجش می‌تواند از طریق اپراتورها، کدهای ردیابی و‌… صورت گرفته و در نهایت باعث ارتقای یک نام تجاری شود.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.