بهترین منتور کسی است که تجربه عملی دارد

0

شاهین طبری مدیرعامل چارگون | وقتی زیست‌بوم استارتاپی و کسب‌و‌کارهای نوین در جامعه‌ای شکل می‌گیرد، مجموعه‌ای از ارکانی هم وجود دارد که باید بومی آن کشور شود؛ هر چند ارکان آن خیلی فرق نمی‌کند. یکی از این ارکان مقوله منتورشیپ است. خودم به‌عنوانی کسی که بیشتر از ۱۸ سال سابقه اجرایی در شرکت چهارگون دارم، همچنان از منتورشیپ کسانی که از من خیلی جوان‌تر یا مسن‌تر هستند، استفاده می‌کنم و بعضی اوقات از تجربیات خودم هم در حوزه شرکت‌داری، منابع انسانی، کسب‌وکار و مارکتینگ در اختیار افراد مختلف قرار می‌دهم و فکر می‌کنم در کسب‌وکار آنها تاثیرگذار است. بنابراین اگر بخواهیم کسب‌و‌کار راه‌اندازی کنیم و رشد سریعی داشته باشیم که این رشد سریع یکی از لازمه‌های استارتاپ است، نیازمند این هستیم که از کمک فکری دیگران استفاده کنیم، تحت عنوان منتورشیپ یا هر اسمی که روی آن بگذاریم.  اما باید در مورد شکل‌گرفتن مبحث منتورشیپ در ایران به این نکته اشاره کنم که مانند بسیاری از آیتم‌های دیگری که یک ایده یا فکر شکل می‌گیرد و انجام آن به صورت عجیب و غریب عمل می‌شود، در مورد منتورشیپ هم در کشور ما به همین صورت عمل شده است.  بسیاری از افرادی که تجربیات فوق‌العاده‌ای در این حوزه دارند و موفق هستند، خساستی در به اشتراک گذاشتن آن ندارند ولی به خاطر خراب‌نشدن این اسم، تجربیات خود را به اشتراک نمی‌گذارند.

یا حداقل من کسانی را که کسب‌وکارهای خیلی موفق داشته باشند و به صورت فعال در حوزه‌هایی حضور داشته باشند و راجع به تجربیات خود صحبت کنند، ندیده‌ام. در مقابل افرادی که منتورشیپ را پیش می‌برند، تجربه عملی و اجرایی نداشته‌اند و بهترین منتور کسی است که خودش تجربه‌ای داشته و مارکتینگ کسب‌وکاری را انجام داده باشد  یا مدیریت کسب‌وکاری را بر عهده داشته باشد که می‌تواند شکست‌ها و موفقیت‌هایش را با شخص دیگری به اشتراک بگذارد. اما کسانی که در این حوزه مطالعاتی داشته‌اند یا چیزهایی شنیده‌اند، ممکن است منتقدان خوبی باشند ولی این افراد منتورهای خوبی نیستند چون نکاتی را که از افراد مشهور شنیده‌اند، به‌عنوان اصول خود قبول می‌کنند و به دیگران انتقال می‌دهند. بنابراین چنین منتورشیپی نمی‌تواند قابل قبول باشد، ولی مثلا اگر در محیط ایران تجربه‌ای داشته باشد و آن را به دیگری منتقل کند، این یک منتورینگ واقعی است. نقطه ضعفی که ما الان داریم این است که افراد باتجربه کمتر برای منتورشیپی وقت می‌گذارند که شاید به خاطر نقطه ضعف یا مشکل دیگری باشد. در طرف دیگر ماجرا تعداد افرادی که در این کار تجربه‌ای ندارند، وقت زیادی را برای این کار صرف می‌کنند که متاسفانه خریدار هم دارد؛ یعنی طرف مقابل نمی‌داند فردی که به نظر صاحب‌سبک، صاحب‌نظر و صاحب‌ایده است، آیا خودش هم این کارها را انجام داده یا خیر؟ یا نتیجه‌ای از آن گرفته‌ است یا اینکه فقط چیزی شنیده و تصور و تئوری خود فرد است؟! چون هر کسی تئوری‌های خاص خودش را دارد و تا زمانی که بالفعل نشود، نمی‌توان از آن یک جمع‌بندی به عمل آورد. در واقع می‌توان گفت این مشکل منتورشیپی در موقعیت کنونی اکوسیستم ایران است و شاید بهترین روش حل این داستان این باشد که کسانی که باتجربه هستند و کسب‌وکارهایی با تعداد بالایی کاربر دارند و تاثیر خیلی خوبی در کیفیت زندگی مردم گذاشته‌اند، تجارب خود را در اختیار استارتاپ‌هایی قرار دهند که‌ در مسیرهای درستی قرار دارند. چنین راهکاری قطعا می‌تواند تاثیر مثبتی به همراه داشته باشد. از طرف دیگر تعدادی از  افراد این داستان را کلا اشتباه متوجه می‌شوند؛ به این صورت که کسی که هیچ ایده و نظری ندارد، دنبال منتورشیپ است و دنبال این است که مدیر موفقی را از کسب‌وکاری بیرون بیاورد و از او راهنمایی بخواهد. اما در واقع چنین کسانی نیاز به منتورشیپ ندارند بلکه بیشتر نیاز به مطالعه دارند. همین مسئله باعث می‌شود افرادی که می‌توانند منتور خیلی خوبی باشند، دلسرد شوند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.