ایران فقط تهران نیست!

0

دو هفته پیش و فردای رویداد «یلدای کارآفرینان استارتاپی»، روانه زنجان شدم تا درباره فین‌تک در استارتاپ ویکند فین‌تک زنجان صحبت کنم. هرچقدر که به حضور روی صحنه در تهران بی‌میل هستم، ولی این میل به حضور در شهرستان‌ها و دیگر نقاط ایران زیاد است. منتها معمولاً دچار این چالش می‌شوم که هرچقدر از تهران دورتر می‌شوم، از دسترسی به بدیهی‌ترین زیرساخت‌هایی که در تهران هست، محروم می‌شوم. البته در سال‌های گذشته، به نظرم شاهد توسعه بیشتری در خارج از تهران بوده‌ایم اما وقتی از تهران به سمت شهرستان‌ها می‌رویم، تفاوت به‌شدت محسوس است. همین موضوع باعث شده در سال‌های گذشته به‌طور پیوسته شاهد این پدیده باشیم که بسیاری از بچه‌های بااستعداد از شهرهای کوچک و بزرگ ایران، کوله‌بار سفر ببندند و همه به سمت یک مقصد راهی شوند؛ تهران!

تهران شده شهرِ رسیدن به آمال و آرزوها؛ شهرِ رسیدن به هر آنچه در دیگر شهرهای ایران امکانش نیست یا اگر باشد خیلی سخت‌تر از تهران است. هرچند که شرایط، امکانات و زیرساخت‌های موجود در تهران نیز بعضا جوابگوی سقف بلند آرزوهای خیلی از جوانان ایران عزیزمان نیست و گروهی نیز تهران را به مقصد کشورهای غربی برای رسیدن به آنچه فکر می‌کنند لیاقتش را دارند، ترک می‌کنند.

هرچند که پرداختن به چرایی مهاجرت گروه دوم خیلی مهم‌تر از گروه اول است، ولی در این نوشته قصد داریم درباره مهاجرت گروه اول صحبت کنیم.

  •  کشورهای پیشرفته روی یک شهر متمرکز نیستند

احتمالا پاسخ به اینکه چرا عمده جوانان خلاق، پرتلاش، تحصیل‌کرده و کاربلد ایرانی از دیگر شهرهای ایران برای ساختن آینده خودشان راهی تهران می‌شوند، خیلی ساده به نظر برسد: «در تهران امکانات، تجهیزات، زیرساخت‌ها، فرصت‌ها و انگیزه‌های بیشتری برای کار و فعالیت وجود دارد و از طرفی هر فردی که به دنبال پیشرفت باشد، مسلما جایی را انتخاب می‌کند که شرایط مهیاتر باشد.»

راستش، این ساده‌ترین پاسخی است که می‌توان به این پدیده داد اما سؤالی که همین‌جا پیش می‌آید این است که چرا تهران به چنین جایگاهی رسیده است؟ ممکن است در همین ابتدا برخی بگویند در تمام دنیا نیز اینطور است که پایتخت‌ها، موقعیت بهتری از دیگر شهرهای آن کشور دارند و درنتیجه جمعیت بیشتری آنجا متمرکز است. اجازه دهید در همین ابتدا این حرف را قبول نکنیم! نگاهی بیندازید به ترکیب جمعیتی دو‌تا از پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا یعنی ایالات‌متحده آمریکا و آلمان. نه واشنگتن و نه برلین پرجمعیت‌ترین شهرهای این کشورها و یا حتی دومین یا سومین شهر پرجمعیت این کشورها هم نیستند و به ترتیب واشنگتن هفتمین و برلین هشتمین شهرها ازلحاظ تعداد جمعیت در کشورهای خودشان هستند. اتفاقی که در اغلب کشورهای پیشرفته جهان شاهدش هستیم این است که زیرساخت‌ها، فرصت‌ها و دیگر عناصر توسعه‌ای به شکلی هوشمندانه در نقاط مختلف پراکنده شده‌اند و جلوی تجمیع همه آنها در یک شهر یا ایالت گرفته شده است تا هر منطقه‌ای با توجه به شرایط جغرافیایی و شرایط سیاسی و اقتصادی که دارد، به شکلی پیشرفت کند و ساکنان آن منطقه با تکیه به شرایط خاصی که مختص همان منطقه است، به آنجا چسبندگی پیدا کنند.

  •  جابه‌جایی مغزها در ابعاد داخلی

حمیدرضا نورصالحی، از فعالان و کارآفرینان ایرانی در حوزه فناوری اطلاعات است که با نگاه توسعه کارآفرینی در شهرهایی به‌غیراز پایتخت، چندسالی است مقیم شهر ساحلی بندر انزلی شده است. او در خصوص این پدیده می‌گوید: «ایران شرایط ویژه‌ای در فرار و جابه‌جایی مغزها را تجربه می‌کند. این یعنی به‌صورت پیش‌فرض افرادی که یک ویژگی‌ یا مهارت قابل‌توجه دارند، محل زندگی خود را به مکانی تغییر می‌دهند که بتوانند قابلیت‌های خود را شکوفا کنند. این یک اصل در روش نوآوری و کارآفرینی امروز کشور است که در هر سطحی هم خودش را نمایان ساخته است. احتمالا مقصد شماره یک افراد آمریکای شمالی است، اروپا و سپس جنوب آسیا و درنهایت کشورهای جنوبی انتخاب‌های بعدی خواهند بود، ولی این مسئله در داخل کشور هم ریشه دارد؛ به‌نحوی‌که افرادِ بامهارت پس از مدتی مکاتبه یا رفت‌وآمد، درنهایت از شهرهای خود به سمت پایتخت حرکت می‌کنند؛ یعنی نوعی فرار مغزها در ابعاد داخلی.»

نورصالحی برای بازترکردن این موضوع می‌گوید: «در حقیقت افرادی که توانمندی‌های ویژه‌ای دارند، درنتیجه صاحب آرزوهای بزرگی هم خواهند شد که همین داشتن یا نداشتن آرزوهای بزرگ ایراد اساسی است که در متمرکزشدن همه فرصت‌ها در پایتخت دیده می‌شود. امروز خصوصاً با نسل جوان و دانشجو که صحبت می‌کنید، گفت‌وگوهای شما به مرز ایده‌های بزرگ، حتی نزدیک هم نمی‌شود. حقیقت این است که به‌صورت دستوری نمی‌شود افراد را وادار به داشتن آرزوهای بزرگ کرد؛ پیش‌نیازهایی لازم دارد که مهیا نیست، کما اینکه اگر هم موفق شوید، آنها مهاجرت خواهند کرد. از دست رفتن زمان در ترافیک، هزینه‌های اقامت چند برابر با چاشنی آلودگی هوا اگر در کنار ارزان‌شدن اینترنت برای شهرستان‌ها قرار بگیرد، ممکن است فرصتی برای تمرکززدایی از پایتخت فراهم شود. در کوتاه‌مدت، اگر این شاخص‌ها موفق به تغییر جهت فرار مغزها در ابعاد داخلی نشود، احتمالا شاهد تمرکز هر چه بیشتر امکانات در پایتخت خواهیم بود.»

او در ادامه می‌گوید: «ولی در مقابل باید دقت داشته باشیم که این متمرکز‌شدن تنها در ایران دیده نمی‌شود و خیلی وقت است که دنیا برای حل آن ایجاد پارک‌های فناوری و مراکز رشد در سطح شهرها به‌منظور تقسیم مساوی فرصت‌ها را پیگیری می‌کند. این یعنی زیرساخت‌ها برای تمرکززدایی فراهم شده است، ولی در قدم بعدی به کار گرفته‌نشدن ایده‌ها در ابعاد شهری و استانی مطرح است؛ بنابراین باز هم هر چه ابداع کنید، همچنان مشتری نهایی را در پایتخت جست‌وجو خواهید کرد. البته در ۵ سال گذشته، الگوهایی همچون حرکت از دوران پارک‌های فناوری به عصر شهرهای علم و فناوری که در آن مراکز رشد و پارک‌های فناوری به مرکز تصمیم‌گیری‌های شهری تبدیل می‌شوند آغاز شده ولی به نظر می‌رسد اراده‌ای برای اجرای درست و اصولی آن وجود نداشته باشد.»

سعید چوبانی، یکی دیگر از فعالان کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات است که باوجود پیشنهادهای وسوسه‌کننده‌ای که برای کار در تهران داشته است، ترجیح داده در تبریز، زادگاه مادری‌اش بماند و باوجود تمام کم‌وکاستی‌ها انرژی‌اش را در شهر تبریز صرف کند.

او در این خصوص می‌گوید: «تبریز یکی از شهرهایی است که بیشترین نرخ مهاجرت متخصصان به تهران و استانبول را دارد. اغلب جوانان برای آغاز زندگی حرفه‌ای خود اکوسیستم تبریز را مناسب نمی‌پندارند و غافل از مشکلات عدیده مهاجرت، با آرزوی روزهای رؤیایی راهی یکی از این دو شهر می‌شوند. ریشه عمده این مشکل را می‌توان در نبود فضای کارآفرینی و کسب‌وکار مناسب جست‌وجو کرد؛ موضوعی که تمامی زیرساخت‌های مورد نیاز آن تحت سیطره ارگان‌های دولتی هستند و عدم بینش صحیح چند مدیر دولتی کافی است تا زمین حاصلخیز استعدادها به شوره‌زاری برهوت تبدیل شود.»

  •  نقطه‌ضعف شهرستان‌ها در زیرساخت، نقطه‌قوت کارآفرینان است

کم نیستند فعالانی مثل حمیدرضا و سعید که به دنبال توسعه نوآوری و کارآفرینی در شهرهایی خارج از تهران هستند و دلشان پر است از سنگ‌هایی که جلوی پایشان قرار دارد ولی همچنان مانده‌اند؛ چرا؟

از نبود امکانات و زیرساخت‌ها گرفته تا سنگ‌اندازی‌های بومی‌های شهرستان‌ها در برابر نوآوری و کارآفرینی که بگذریم، به یک مزیت بزرگ در خصوص شهرستان‌ها برمی‌خوریم و آن هم «بکر بودن» آنهاست. اتفاقا شاید همین عدم توسعه‌یافتگی شهرستان‌ها در خصوص زیرساخت‌ها بتواند نقطه‌قوتی برای آنها باشد. ازاین‌جهت که در راستای توسعه زیرساخت‌ها در این شهرها به نیروها و تیم‌های قوی متخصص نیاز است که اتفاقا اگر از بومی‌های همان منطقه باشند به خاطر شناختی که به شرایط دارند، می‌توانند از یک مزیت رقابتی ویژه برخوردار شوند.

 شاید تهران بستر مناسب‌تر و آماده‌تری برای پذیرش نوآوری و کارآفرینی داشته باشد اما در کنار معضل‌هایی مثل ترافیک، آلودگی هوا، بالا بودن هزینه زندگی و مواردی ازاین‌دست، مسئله بزرگی تحت عنوان فضای رقابتی سنگین را نیز دارد. همین یکی می‌تواند فرصت بزرگی برای کارآفرینان و صاحبان ایده در دیگر شهرها باشد که به دور از یک فضای رقابتی سنگین، با بهره‌گیری از حداقل‌های موجود در شهرشان، ابتکار عمل داشته باشند و یک کسب‌وکار سودده راه‌اندازی کنند. قرار نیست همه آپولو هوا کنند که به زیرساخت‌های پیچیده نیاز باشد. پس باید سعی کنیم همه‌چیز را گردن نبود شرایط و زیرساخت نیندازیم، گاهی لازم است فقط همت کنیم. هرچند فراموش نکنیم که هیچ کدام از اینها، از تقصیر مسئولان کشور که نسبت به توزیع یکسان منابع و فرصت‌ها در کشور صحیح عمل نکرده‌اند، کم نمی‌کند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.