این تحول تاریخی که شاید بعدها به عنوان یک نقطه عطف در اکوسیستم استارتاپی کشور از آن یاد شود، فارغ از پرسشهایی که در ذهن من و بسیاری دیگر از فعالان اکوسیستم بیپاسخ مانده، اتفاقی است که میتوان با کمی اغماض آن را به فال نیک گرفت. شکلگیری یک تشکل صنفی که از جنس خود استارتاپهاست یک حرکت روبه جلوست. از همینروست که باید نقدها و گلایههایی که تا پیش از تشکیل آن موضوعیت داشتهاند را غلاف کرد و تمامقد پشت اتحادیه ایستاد و با تقویت گفتوگوهای صنفی و با تکیه بر تجربه و خرد جمعی حاصلشده از یک دهه گذشته، مسائل را در آن مطرح و برای مشکلات و موانع راهکار یافت؛ تهدیدهای احتمالی را شناسایی و ظرفیتهای مغفولمانده را از پستوها و فضاهای متروکه این زیستبوم فناورانه بیرون کشید و پیشروی خیل جوانان مشتاق قرار داد. از اینروست که میتوان گفت دیگر قابلدرک نیست که برخی نقدهایی که از ابتدا درباره ماهیت و ضرورت وجود اتحادیه مطرح بود، هنوز در پی یارگیری برای اثبات حقانیت خود باشند. نقدهایی که در مواردی هرچند معدود شکل کنایه و تخریب و شایعه به خود میگیرند. اتحادیه کسبوکارهای فضای مجازی شکل گرفته، تعدادی از فعالانی که از قضا تجربههای خوبی (در زمینه راهاندازی کسبوکار و یا فعالیت صنفی) در این فضا دارند به آن راه یافتهاند و مهمتر اینکه بسیاری مسائل پیشروی این اتحادیه است که به همدلی و نگاه کارشناسی و قدرت چانهزنی بالا نیازمند است که زودتر و بهتر حل شوند. پس چه بهتر که از بحثهای پیشاانتخاباتی بگذریم و به اصل موضوع بچسبیم. اصل موضوع تقویت این اکوسیستم است؛ اکوسیستمی که حالا فرصت دارد یک نهاد صنفی منسجمتر و باظرفیتتر در چنته داشته باشد. ظرفیتهایی که تجربه نهادهای صنفی نشان داده اگر در اولین دوره آن بالفعل نشود، ممکن است دچار نوعی انجماد و رکود درونی شود و این خطر را به وجود آورد که از همان ابتدا با یک اتحادیه بیرمق و نهادی ماهیتا متروکه روبهرو شویم! و این بدترین سناریویی است که باید برای پرهیز از آن هرکسی هر کاری از دستش برمیآید، انجام دهد. هرچند این همراهی، نافی ضرورت پرداختن به پرسشهایی که دو هفته پیش مطرح کردم نخواهد بود!
مطلب قبلی
مطلب بعدی