استارتاپ هاي ايراني هنوز به نقش تجربه کاربري پي نبرده اند

0

 

فرشاد ذوالفقاري طراح تجربه کاربري شرکت مايکروسافت است. تخصصش را از طراحي و کدنويسي وب شروع کرد. تا زماني‌که ايران بود تجربه‌ها آموخت و کلاس‌هاي مختلف را پشت سر گذاشت. کلاس‌ها روحيه جست‌وجوگر او را راضي نمي‌کرد تا اينکه خودش دست‌به‌کار شد و با مطالعه کتاب‌هاي مختلف و فيلم‌هاي آموزشي مهارت‌هايش را بالا برد. و بعد از مهاجرت به آمريکا در شرکت مايکروسافت در حوزه طراحي تجربه کاربري مشغول به کار شد.

 

 ابتدا از خودتان و تجربيات کاري‌تان بگوييد. از کجا شروع کرديد؟

فرشاد ذوالفقاري هستم طراح اينترفيس و تجربه کاربري يا همان User interface and experience designer. تقريبا دو سالي است که به آمريکا مهاجرت کرده‌ام و در حال حاضر در مايکروسافت مشغول به کار هستم.

من هم مانند بسياري ازUX Designer ها از طراحي و کدنويسي وب شروع کردم. تقريبا ۱۲-۱۳ سال پيش بود که تصميم گرفتم طراحي سه‌بعدي و بازي را ياد بگيرم چون خيلي علاقه زيادي به آن‌ها داشتم. ولي بعد از مشاوره با يکي از مربيانم مصمم شدم که به سراغ طراحي وب بروم. به همين دليل تصميم گرفتم از کلاس‌هاي Photoshop و Illustrator شروع کنم. کلاس‌ها مقدمه خوبي براي من بود، ولي کافي نبود و راضي‌ام نکرد. براي همين تصميم گرفتم فيلم‌هاي آموزشي بيشتري بگيرم و خودم شروع به يادگيري کنم. تقريبا همه کدنويسي HTML و CSS  را از همين ويدئوهاي آموزشي و خواندن مقاله‌هاي اينترنتي ياد گرفتم و اولين وب‌سايتم را ساختم.

چند سالي که درگير وب و طراحي وب‌سايت بودم به مباحثي همچون Usability و کاربردپذيري در وب برخوردم. حل کردن مشکل کاربرها وقتي باUI هاي مختلف کار مي‌کردند و ساده کردن کار با اينترفيس‌ها برايم خيلي جذاب و هيجان‌انگيز شد. بعد از اين بود که تمرکز اصلي‌ام را بر يادگيري اين موارد و به‌کارگيري آن‌ها در طراحي‌هاي جديدم گذاشتم. در آن سال‌ها اين موارد خيلي جديد بودند و کمتر کسي از آن‌ها اطلاع داشت. با چند نفر از دوستان هم چند کنفرانس کاربردپذيري در تهران برگزار کرديم. خوشبختانه در حال حاضر بسياري از افراد در اين زمينه در ايران در حال فعاليت هستند که خيلي اميدوارکننده است.

بعد از تجربه‌هاي جديدي که پيدا کردم تمرکز اصلي‌ام را روي طراحي تجربه کاربري و کاربردپذيري گذاشتم و کمتر به طور تخصصي به طراحي وب‌سايت پرداختم و هميشه سعي داشتم در انتخاب شغلم مواردي مثل UX و Usability را در نظر بگيرم و کمتر سراغ کارهايي مثل طراحي وب‌سايت و کدنويسي بروم يا حداقل سعي مي‌کردم تا همکاران و مديران را مجاب کنم اين مسائل را رعايت کنند هرچند هميشه موفق نبودم!

 

 از شغلتان و تخصصي که داريد بگوييد، با توجه به اينکه در ايران شناخت کمي از آن وجود دارد.

بسياري از افراد User experience را تعريف کرده‌اند و نظرهاي متفاوتي در مورد اين عنوان وجود دارد. مطمئنا اگر من هم آن را تعريف کنم خيلي‌ها با آن موافق نيستند چونUX  واقعا موارد بسيار زيادي را شامل مي‌شود و تعريف آن مبحثي طولاني خواهد بود. اما به نظر منUX Design يعني همسو کردن نيازهاي کاربران با نيازهاي صاحبان بيزينس به طوري که تجربه خوشايندي براي کاربر ايجاد کند.

اين کار به‌ظاهر خيلي ساده مي‌رسد ولي همه مي‌دانيم که صاحبان بيزينس معمولا دنبال درآمد بيشتر هستند و کاربرها هم نيازهاي متفاوتي براي رسيدن به اهدافشان دارند. کار يک طراح UX معمولا کار ساده‌اي نيست. هرچند در عمل اين کار تقريبا نشدني است ولي طراحUX  بايد بتواند اين نيازها را به هم نزديک کند، به گونه‌اي که هردو گروه را بتواند تا حدي راضي نگه دارد. روش‌هاي رسيدن به اين هدف خيلي مختلف است و بستگي به زمينه کاري هر طراح UX دارد. به اين مسئله هم بايد توجه داشته باشيم که UX فقط مربوط به وب يا برنامه‌هاي موبايل نمي‌شود. UX در همه موارد زندگي روزمره ما وجود دارد، کافي است نگاهي به وسايل و ابزارهايي که هرروز با آن‌ها برخورد مي‌کنيد داشته باشيد.

 

 تفاوت‌هاي فضاي اين نوع کار در ايران و آمريکا در چيست؟

در حال حاضر اطلاع زيادي در مورد UX در ايران ندارم، ولي دورادور مي‌شنوم که شرکت‌هاي بيشتري در حال پي بردن به اهميت UX  در هر مرحله از کار هستند و مطمئنا نتيجه مثبتي هم خواهند گرفت. بسياري UX را با طراحي UI اشتباه مي‌گيرند. در صورتي که UX به صورت چتر بزرگي است که همه مراحل يک محصول را پوشش مي‌دهد. از شروع ايده‌پردازي تا ساخت محصول آزمايشي، تست محصول، طراحي و توسعه محصول، ارائه محصول به کاربر، پشتيباني محصول و …اين شکل تا حدي مي‌تواند وسعت UX را نشان دهد:

 

 

 اما اين شکل به اين معني نيست که هر طراح UX بايد به همه اين موارد مسلط باشد چون واقعا شدني نيست. هر تيم و هر شرکتي بسته به بودجه و وسعت کاري که دارد ممکن است افراد مختلفي را براي هريک از اين قسمت‌ها استخدام کند و تيم‌هايي که بودجه کمي دارند ممکن است از يک فرد براي پوشش موارد بيشتري استفاده کنند.

مبحث UX در آمريکا واقعا مبحثي جدي است و تقريبا مي‌توانم بگويم همه شرکت‌هاي بزرگ آي‌تي اينجا واحدهاي عظيم و تيم‌هاي خيلي بزرگ و مستعدي براي UX در اختيار دارند و در حال کار روي محصول‌هاي متفاوتي هستند. البته شرکت‌هايي هم هنوز هستند که به اهميت UX پي نبرده‌ند و به صورت سنتي مشغول به کارند، اما مسئله مهم اين است که UX در آمريکا نقش بسزايي در طراحي و ساخت محصول‌هاي امروزي دارد و روزبه‌روز هم اين مسئله بيشتر جدي گرفته مي‌شود و اين به خاطر رقابت بسيار شديدي است که وجود دارد. اگر شرکتي نتواند نياز کاربر را به‌درستي و به‌موقع تشخيص دهد مطمئنا شکست خواهد خورد. براي همين بازار استخدام نيروي کار مسلط به UX هم در آمريکا بسيار پررونق است.

 

 ايران در زمينه طراحي تجربه کاربر به مرحله خوبي خواهد رسيد؟ براي اين منظور چه شرايطي لازم است؟

فکر مي‌کنم ايران در مرحله نسبتا خوبي است و کم‌کم شرکت‌ها و افراد به اهميت UX پي مي‌برند. اما مطمئنا کافي نيست و بايد تلاش بيشتري شود. کنفرانس‌ها و کارگاه‌هاي آموزشي زيادي در حال برگزاري است و اين مي‌تواند کمک بسيار زيادي در جذب و علاقه‌مند کردن نيروهاي جديد کند.

به نظر من آموزش نيروي کاري UX بسيار مفيد است اما در کنار آن بايد صاحبان کسب‌وکار را هم در جهت پذيرفتن اهميت UX و نقش کاربردي که در موفقيت محصول يا سرويسشان مي‌تواند داشته باشد مطلع کرد. اگر نيروي حرفه‌اي UX در ايران داشته باشيم اما به آن‌ها اجازه داده نشود يا اعتماد نشود که از دانششان در کار استفاده کنند مسلما ارزشي نخواهد داشت.

 صاحبان بيزينس به نظرم بايد به اين نيروها اعتماد کنند، حتي اگر شکست بخورند. اين را بايد يادمان باشد که هرچقدر زودتر در طراحي محصول يا سرويس شکست بخوريم زودتر مي‌توانيم مشکلات را برطرف کنيم و محصول بهتري ارائه دهيم. وقتي در مرحله Prototyping مشکلي پيدا شود مطمئنا جلوي ضرر زيادي را خواهد گرفت در مقايسه با وقتي که محصول ارائه شده باشد و کاربران در حال استفاده از آن باشند. اين فقط يک نمونه از قدرت و اهميت UX است که مي‌تواند در موفقيت يک محصول يا سرويس نقش بسزايي داشته باشد.

 

 وضعيت استارتاپ‌ها را در ايران به چه صورت مي‌بينيد؟

به نظرم در حال حاضر که استارتاپ‌هاي زيادي در ايران در حال شکل‌گيري هستند مي‌توانند از UX استفاده بسزايي کنند و جلوتر از رقباي ديگر قدم بردارند. ممکن است بودجه کافي نداشته باشند اما افرادي هستند که مي‌توانند چند نقش را همزمان داشته باشند. در آمريکا به آن‌ها Unicorn گفته مي‌شود. مثل افرادي که هم طراح هستند هم فرانت‌اند دولوپر. در زمينه‌هاي ديگر هم مي‌شود Unicornها را پيدا کرد و از آن‌ها استفاده کرد. اهميت به‌کارگيري UX از اولين قدم تا پايان راه را نبايد ناديده گرفت، هرچند طراحي هيچ‌وقت تمام نمي‌شود و هميشه در حال بهبود است.

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.