استارت‌‌آپ‌ها ناظم نمی‌خواهند

یادداشت رضا جمیلی

0

 مدیری دولتی در یک بحث استارتاپی با ژست دفاع از تکثر پا به میدان می‌گذارد و با اعتماد به نفس اعلام می‌کند اجازه نخواهد داد یک استارتاپ بزرگ در یک حوزه خاص انحصار ایجاد کند. اگر از چندوچون ماجرا بی‌خبر باشید، احتمالا باید او را تحسین کنید و با خود بگویید جمله‌ای معقول و قابل‌دفاع گفته است. اما وقتی بدانید آن مدیر رئیس سازمان تاکسیرانی تهران و این جمله در مورد استارتاپ‌های پرداخت کرایه تاکسی‌ گفته شده که از قضا این روزها همه طرف‌های ذینفع در این حوزه از به وجود آمدن انحصار به نفع یک استارت‌‌آپ نالان و گله‌مندند، باید یک بار دیگر این جمله را مرور کنید.

اما بیش از آنکه ماجرای انحصار و دعوای این روزهای حول این موضوع محور این یادداشت باشد، نوع نگاه یک مدیر دولتی و مواجهه او با اکوسیستم استارتاپی است که باید مورد توجه قرار گیرد. اصولا استارتاپ‌ها و به‌طور کلی مفهوم نوآوری منتظر اجازه مدیران دولتی نمی‌مانند، یعنی وقتی یک سرویس، مزایای خود و جذابیت‌هایش را به گونه‌ای تعریف کرده باشد که اقبال عمومی نسبت به آن شکل بگیرد، کسی نمی‌تواند جلودار آن شود؛ همان‌طور که هیچ مدیر دولتی نمی‌تواند به بهانه پیشگیری از انحصار برای مثال سیطره اسنپ بر بازار تاکسی‌های آنلاین را بشکند و یا سهم زودفود از بازار فروش آنلاین غذا را کم کند. قبلا هم در یادداشتی نوشته بودم که بر‌خلاف بازار سنتی که در یک راسته ممکن است برای چند دهه ده-بیست مغازه وحجره یکسان و یک‌شکل، با خدمات یا محصول کاملا مشابه فعالیت کنند و مشتریان آن حوزه را بین خودشان تقسیم کنند، در کسب‌وکارهای آنلاین در نهایت یک یا نهایتا دو استارتاپ هستند که می‌توانند سهم اصلی یک بازار را از آن خود کنند و آنها که نتوانند مزیت رقابتی یا خدمتی متفاوت ایجاد کنند از دور رقابت خارج می‌شوند و برای سود جستن از این سازوکار کسب‌وکاری که از ذات آنلاین بودن دسترسی به این کسب‌وکارها نشأت می‌گیرد، کسی منتظر اجازه یک مدیر دولتی نخواهد ماند.

نمی‌خواهم در نیت آن مدیر تشکیکی به وجود بیاورم، اما موضوع بحث بر سراین نکته کلیدی است که مدیران غیرکسب‌وکاری، ادبیات استوار بر ترکیب‌هایی چون «اجازه دادن»، «برخورد»، «بخشنامه» و… را باید از دایره گفت‌وگوهای خود وقتی از استارتاپ‌ها صحبت می‌کنند، حذف کنند؛ آن‌هم وقتی که هنوز در همان حوزه تحت مسئولیت آنها، اختلاف‌نظر جدی در مورد نتیجه عملکرد آنها وجود دارد. اکوسیستم استارتاپی و کسب‌وکارهایی که در آن نفس می‌کشند، بیش از آنکه نیاز به یک ناظر خط‌کش‌به‌دست داشته باشد، به تسهیل‌گرهایی نیاز دارد که نگذارند رانت نصیب کسی شود؛ نه اینکه اگر یک استارتاپ توانایی و قدرت و دانش و یا حتی سرمایه لازم را در اختیار داشت که با ارائه خدمات بهتر، کل بازار را از آن خود کند، بخواهند مانع آن شوند؛ آن هم به نام مقدس مبارزه با انحصار! اگر با چنین منطقی قرار باشد در اکوسیستم‌های استارتاپی سیاستگذاری و یا اعمال قدرت شود، باید گفت در هیچ کجای دنیا تاکنون هیچ استارتاپ میلیارددلاری شکل نمی‌گرفت. حتی در کشوری چون چین، با سیاست‌های محدودیت‌زا که زبانزد عام و خاص است هم کسی به فکر چنین مداخله‌هایی نیفتاده است، که اگر چنین بود چین بیش از ۱۱۰۰ یونیکورن استارتاپی نداشت.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.