استارتاپ‌تان را مثل یک فیلم بسازید!

0

با این وجود باید تکرار کنیم که شباهت این دو دنیا در حوزه تولیدمحتوا آنقدر زیاد است که اگر بدانید و بشناسید به‌سادگی از کنارش نمی‌گذرید و به جای وقت گذاشتن و تکرار مکررات در دنیای استارتاپ‌ها شروع به تحصیل در رشته سینما می‌کنید. 

  •   مسئله اصلی فیلمنامه است

یک فیلم خوب از کجا آغاز می‌شود؟ از فیلمنامه‌ای شسته‌رفته و تمیز که سوژه‌های داستانی‌اش به خوبی درهم چفت شده‌اند و زنجیروار به یکدیگر وابسته‌اند. مگر دنیای استارتاپ‌ها از اتفاقی به جز یک طرح زنجیروار آغاز می‌شود؟ بیگ‌بنگ یک استارتاپ خوب هم دقیقا در طرحی نهفته است که می‌تواند آینده را به خوبی ببیند و برای اتفاق‌های ناگهانی‌ هم برنامه‌ریزی دارد. می‌تواند حدس بزند در چه مرحله‌ای یک اتفاق ناگهانی مسیر را سد می‌کند و در چه مرحله‌ای به انرژی بیشتر نیازمند است. شباهت موجود از نقطه‌ای شکل می‌گیرد که فیلمنامه‌نویس پس از سروکله‌زدن با ایده‌اش به این نتیجه می‌رسد که این خط داستانی به هیچ‌کجا نمی‌رسد و نمی‌تواند مخاطبی جذب کند. فیلمنامه‌نویس ابزاری برای این تشخیص دارد، همان‌طور که استارتاپ‌ها. در دنیای فیلمنامه، فرد با خودش فکر می‌کند قصه‌اش به خوبی درنیامده و در دنیای استارتاپ، فرد باید از خودش بپرسد بن‌بست چنین طرح و ایده‌ای کجاست.

 

 از مرحله ابتدایی که داستان آغاز می‌شود، شما در حال نوشتن هستید، تا زمانی که نوبت به نمایش اثر می‌رسد و باید برای انتشار زمان صحیح تولیدمحتوا برنامه‌ریزی کنید. در تمام این مراحل شما در کش‌ و‌ واکش اطلاع‌رسانی و اجرا به دنبال بهترین مسیر برقراری ارتباط با مخاطب میگردید …

   
  •   مسئله اصلی سرمایه‌گذار است

همان‌طور که فیلمنامه به امید پیدا‌کردن تهیه‌کننده نوشته می‌شود، طرح‌های استارتاپی هم به دنبال سرمایه‌گذار می‌گردند. همان‌طور که یک فیلمنامه‌نویس خوب می‌تواند تمام داستان را در ۲۴ کلمه به زبان بیاورد، برای راه‌اندازی یک استارتاپ خوب هم لازم است تا توصیفی ۲۴ کلمه‌ای درباره آن نوشته شود. سرمایه‌گذار می‌خواهد در کمتر از یک دقیقه به عمق داستان پی ببرد، همان‌طور که تهیه‌کننده چنین علاقه‌ای دارد. اگر نتوانید خلاصه‌ای شسته‌رفته از طرح در ذهن داشته باشید، باید تغییر ایده را شروع کنید. اگر نمی‌توانید خلاصه‌ای ۲۴ کلمه‌ای درباره ایده به زبان بیاورید، بهتر است روی مهارت‌های ارتباطی خودتان فکر کنید. اما مطمئن باشید هیچ فرد و گروهی پیدا نمی‌شود که ساعت‌ها با شما وارد بحث شوند و درنهایت به شما ثابت کنند یک جای کار شما می‌لنگد. 

  •   مسئله اصلی گروه است

در دنیای فیلمسازی، یک فیلمنامه خوب مقدمه‌ای لازم اما ناکافی است. هر اندازه که فیلمنامه خوب باشد اما تیم سازنده از عهده اجرای آن برنیایند، انگار که اتفاق خاصی در سینما نیفتاده است. در دنیای استارتاپ‌ها هم ماجرا کاملا مشابه است. به همان اندازه که یک طرح خوب می‌تواند آینده‌ای درخشان را رقم بزند، تیم اجرایی می‌توانند تیشه به ریشه ایده خوبشان بزنند. به همین دلیل فیلمنامه‌نویس‌ها به دنبال تهیه‌کننده و کارگردان‌هایی می‌گردند که داستان را کاملا متوجه شوند و ایده‌های فردی‌شان به دنیای ذهنی فیلمنامه نزدیک باشد. در استارتاپ‌ها هم مسئله همین است، با این تفاوت که کمتر کسی حاضر است صبر پیشه کند و تیم صحیحی را دوروبر خود جمع کند. معمولا نخستین سرمایه‌گذار، نخستین دفتر، نخستین افراد انتخاب می‌شوند و کار کلید می‌خورد. 

  •   مسئله اصلی تبلیغات است

اگر مخاطب از ساخت یک فیلم بی‌خبر باشد، چطور برای دیدنش ترغیب شود؟ اگر نداند تهیه‌کننده و کارگردان و فیلمنامه‌نویس چه کسانی هستند، اگر از بازیگران بی‌خبر باشد، اگر روزهای اکران را نداند، چطور ممکن است خودش را به سینماها برساند؟ چنین مسئله‌ای در دنیای استارتاپ‌ها هم وجود دارد؛ وقتی مخاطب از حضور شما بی‌اطلاع است، چطور انتظار دارید خود را به وب‌سایت شما برساند؟ در دنیای تبلیغات فیلمسازی، نویسنده و کارگردان و تهیه‌کننده و بازیگر، عناصر تبلیغات به حساب می‌آیند و داستان بخش کوچکی از دنیای تبلیغاتی است. درحالی‌که یک استارتاپ خوب با تکیه بر خط داستانی‌اش برای مخاطب جذابیت می‌سازد. از این جهت محدودیت بیشتری برای دنیای استارتاپ رقم می‌خورد و  کفه ترازویش با بی‌نام و نشانی محض سنگین می‌شود. اما بهتر است از این بی‌نام و نشانی ناامید نشوید، برد استارتاپ‌ها در مقابل فیلم‌ها این است که در دنیای استارتاپ‌ها دسترسی سریع مخاطب به کمک می‌آید تا تصمیم‌های لحظه‌ای و آنی بیشتری به نفع استارتاپ‌ها گرفته شود. 

  •   مسئله اصلی نمایش است

وقتی یک فیلم ساخته می‌شود، در مدت‌زمانی کوتاه تبلیغات آن شکل می‌گیرد و در مدت‌زمانی یک‌ساله این فیلم مقدمه‌چینی برای اکران را آغاز می‌کند. یکی دو رویداد ویژه شبیه به جشنواره‌های داخلی و خارجی را پشت سر می‌گذارد و سپس پوسترها و بیلبوردهایش سطح شهر را پر می‌کنند. در چشم برهم‌زدنی سه هفته‌ای، حاصل تلاش یک گروه پرتعداد به نتیجه‌گیری نزدیک می‌شود. در دنیای استارتاپ‌ها هم وقفه‌ای یک ساله دیده می‌شود. وقفه‌ای که معمولا پس از اجرای طرح‌های نخستین شکل می‌گیرد و مقدمه‌چینی برای رونمایی به حساب می‌آید. مدت زمانی که افراد در پشت‌پرده مشغول بدو بدو هستند و مخاطب کم و بیش از حضورش اطلاع دارد. اگر شبیه به یک فیلم‌سینمایی، پس از طی‌کردن نخستین مراحل، اطلاع‌رسانی را آغاز کنید، چه بسا بتوانید در پایان بدوبدوها و وقفه یک‌ساله به خوبی کنترل محتوای تبلیغی را در دست بگیرید. 

  •   مسئله اصلی تولید محتواست

باور کنید یا نه در هر کدام از این مراحل، تولیدمحتوا نقش اساسی را بازی می‌کند. از همان مرحله ابتدایی که داستان آغاز می‌شود، شما در حال نوشتن هستید، تا زمانی که نوبت به نمایش اثر می‌رسد و باید برای انتشار زمان صحیح تولیدمحتوا برنامه‌ریزی کنید. در تمام این مراحل ۵‌گانه که از بی‌خبری محض آغاز می‌شود و تا پایان دوران نمایش ادامه پیدا می‌کند، شما در کش‌و‌واکش اطلاع‌رسانی و اجرا به دنبال بهترین مسیر برقراری ارتباط با مخاطب می‌گردید؛ مخاطبی که ممکن است برای دیدن شما به سالن سینما نیاید، اما حاضر است نگاهی به عکس‌ها بیندازد؛ مخاطبی که ممکن است بلافاصله پولی به حساب شما واریز نکند، اما قطعا شما را به خاطر می‌سپارد. از این جهت در هر مرحله که هستید، به تولیدمحتوای مخصوص همان مرحله فکر کنید و از دنیای سینما به نفع زندگی استارتاپی خود سود ببرید. 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.