تعریفی براساس فرهنگ، نه نوع کسب‌وکار!

یادداشتی از محمد صادق مالکی *

0

* مدیر کنسرسیوم کسب وکار اینترنتی ایران

پس از چند سال فعالیت و مطالعه در این حوزه و ملاحظه رشد اکوسیستم استارتاپی ایران و چند کشور دیگر از جمله مالزی، آلمان، فرانسه، چین، آمریکا و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس، تعاریف و رویکردهای مختلفی برای استارتاپ دیده‌ام که هر‌کدام به‌تنهایی هم درست به نظر می‌رسند اما چیزی که من به آن رسیدم و باور قلبی من شده بر اساس دانسته‌ها، تحقیقات و مشاهداتی که داشتم و بهترین تعریفی که می‌توان از یک استارتاپ داشت، این است:

«استارتاپ یک نوع نگرش و فرهنگ خاص برای نحوه اداره و پیشبرد یک کسب‌وکار است، نه یک نوع خاص از کسب‌و کار»

یک استارتاپ:

  1. برای رشد سریع، برنامه‌ریزی دارد.
  2. برای نحوه جذب سرمایه و واگذاری مقداری از سهام، برنامه‌ریزی دارد.
  3. برای زمان خروج از شرکت و واگذاری و فروش کامل آن به سرمایه‌گذاران و سازمان‌های علاقه‌مند بزرگ‌تر، برنامه‌ریزی دارد.
  4. ساعت و مکان کاری در آن معنی ندارد.
  5. تعریف حق مسئولیت و وظایف بین کارکنان و مدیران معنی ندارد.
  6. تعداد پرسنل به خودی خود معنی ندارد.

البته به همین دلیل اغلب استارتاپ‌های دنیا کسب‌و‌کارهای مبتنی بر فناروی هستند، چرا‌که دستیابی به مولفه‌های بالا با استفاده از فناوری بسیار ساده‌تر است.

استارتاپ یک مدل ذهنی و فرهنگ سازمانی است

ولی براساس این تعریف حتی یک کسب‌و‌کار کاملا سنتی مثل آبمیوه‌فروشی هم می‌تواند مانند یک استارتاپ اداره شود و استارتاپ باشد؛ حتی اگر بیشترین تکنولوژی به کار رفته در آن مخلوط‌کن‌های آبمیوه‌گیری باشد. و برعکس، یک شرکت می‌تواند یک وب‌سایت یا اپلیکیشن با ایده بسیار نوآورانه و خلاقانه داشته باشد اما روال کاری آن همچون سازمان‌های قدیمی باشد.

بنابراین تنها به این دلیل که یک اپلیکیشن دارند یا یک وب‌سایت خدماتی و محصول خلاقانه و نوآورانه و فناورانه دارند نباید به آنها یک استارتاپ گفت. در واقع در ایران هر کسی که یک کسب‌وکار فناورانه راه‌اندازی می‌کند، به اشتباه به آن استارتاپ می‌گویند.

همچنین ممکن است ۵سال از عمر یک شرکت گذشته باشد و ۱۰۰۰ نفر هم پرسنل داشته باشد اما هنوز استارتاپ باشد. چون همانطور که در بالا اشاره شد، استارتاپ یک مدل ذهنی و فرهنگ سازمانی است که می‌تواند سال‌ها در یک شرکت جاری باشد.

اکو‌سیستم استارتاپی ایران

اکو‌سیستم استارتاپی ایران متاسفانه با رویدادهای بی‌کیفیتی چون استارتاپ ویکند و منتورهایی کم‌تجربه پر شده و به هر کسب‌وکاری استارتاپ گفته می‌شود و این خود خطری برای این است که سرمایه‌گذاران جسور، کم‌کم اعتمادشان را به استارتاپ‌ها از دست می‌دهند و سرمایه‌گذاری‌های جسورانه هر روز کمتر و کمتر می‌شود و ما هر روز اخبار کمتری نسبت به سرمایه‌گذاری جسورانه و سنگین‌ روی یک استارتاپ را می‌شنویم.

در صورتی که در سال‌های گذشته خبرهایی چون «سرمایه‌گذاری روی دیجی‌کالا»، «ورود بامیلو با یک سرمایه‌گذار خطرپذیر خارجی»، «سرمایه‌گذاری اخیر سرآوا روی تخفیفان» و… را می‌شنیدیم اما الان مدتی است که خبری از این نوع سرمایه‌گذاری‌ها نیست. دلیلش هم این است که راه‌اندازی استارتاپ بین جوانان تبدیل به یک توهم شده و متاسفانه راهنمایی‌های دقیقی هم نمی‌شوند.

و البته دلیل این توهم هم دقیقا باورهای اشتباهی است که به جامعه القا می‌شود که هر کسی یک وب‌سایت یا اپلیکیشن راه بیندازد، یک استارتاپ دارد و می‌تواند سرمایه جذب کند و همه چیز آسان پیش می‌رود. در صورتی که مدیریت و اداره یک استارتاپ به دلیل رشد سریعی که باید داشته باشد، بایدتوسط مدیران توانمند انجام شود و اتفاقا کار بسیار پیچیده‌ای است که فقط دانش فناورانه برای موفقیت در آن کفایت نمی‌کند.

در واقع یک اکوسیستم استارتاپی سالم و کارآمد باید حداقل این ۷ مولفه را داشته باشد:

  1. استعداد
  2. تحصیلات و دانش کاربردی
  3. مکان‌های مختص برگزاری رویداد و فضاهای تجمع و تبادل نظر فیزیکی برای ترویج دانش و آموزش
  4. مربی‌های با‌دانش، مسلط و با‌تجربه
  5. مراکز رشد و شتاب‌دهنده‌های فعال و واقعی
  6. سرمایه‌گذاران واقعی و آگاه
  7. رسانه‌‌‌های اختصاصی این حوزه

هر چند اگر این ۷ مولفه را بررسی کنیم، درمی‌یابیم که شاید واقعا فقط در موارد ۱ و ۲ مقداری جلو هستیم و در سایر مولفه‌ها‌ باید خیلی بیشتر تلاش کنیم.

در نهایت می‌دانم که آینده خوبی برای این اکوسیستم در پیش است. چون فعالانی دلسوز در این اکوسیستم مشغول فعالیت هستند. امید دارم که تلاش همه آنها منجر به اصلاح این اکوسیستم و رشد آن می‌شود، ان‌شاءالله.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.